غزل شمارهٔ ۲۶۸
به من از دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو کرا خواب میسر میشد؟
بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک
خانه دیگر ز خیال تو منور میشد
عقل دل را ز تمنای تو سعیی میکرد
عشق میآمد و او نیز مسخر میشد
گر چه بسیار بگفتیم نیامد در گوش
خوشتر از نام تو، با آنکه مکرر میشد
شرح هجران تو گفتم: بنویسم، لیکن
ننوشتم ، که همه عمر در آن سر میشد
اوحدی را غزل امروز روانست، که شب
صفت خط تو میکرد و سخن تر میشد
غزل شمارهٔ ۲۶۷: گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟غزل شمارهٔ ۲۶۹: هزار قطرهٔ خونم ز چشم تر بچکد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به من از دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
هوش مصنوعی: از لطف و محبت تو، زندگیام سامان مییافت و دردهایم به آرامش تبدیل میشد، مانند اینکه گنجی ارزشمند به دست میآوردم.
دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو کرا خواب میسر میشد؟
هوش مصنوعی: دیروز به خودم گفتم که میتوانم در خواب تو را ببینم، اما با دوری تو، چه کسی میتواند خواب آرامی داشته باشد؟
بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک
خانه دیگر ز خیال تو منور میشد
هوش مصنوعی: من بارها شمع را خاموش کردم تا در تاریکی خانهام بنشینم، اما باز هم از تصور تو، نور خانهام روشن میشد.
عقل دل را ز تمنای تو سعیی میکرد
عشق میآمد و او نیز مسخر میشد
هوش مصنوعی: عقل برای برآوردن آرزوی تو تلاش میکرد، اما عشق میآمد و او را تحت تأثیر قرار میداد.
گر چه بسیار بگفتیم نیامد در گوش
خوشتر از نام تو، با آنکه مکرر میشد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بارها دربارهات صحبت کردیم، هیچ چیزی در گوش دلپذیرتر از نام تو نمیشنیدیم، حتی اگر این موضوع بارها تکرار میشد.
شرح هجران تو گفتم: بنویسم، لیکن
ننوشتم ، که همه عمر در آن سر میشد
هوش مصنوعی: من تصمیم داشتم که داستان فاصلهام از تو را بنویسم، اما ننوشتم، زیرا تمام عمرم در آن میگذشت.
اوحدی را غزل امروز روانست، که شب
صفت خط تو میکرد و سخن تر میشد
هوش مصنوعی: امروز غزلی از اوحدی منتشر شده است که شب گذشته با زیبایی خط تو نوشته شده و باعث شده که سخن زیباتر و دلنشینتر به نظر برسد.