غزل شمارهٔ ۲۵۰
ز بلبل بوستان پر ناله و فریاد خواهد شد
که صحرا سبز و گلها سرخ و دلها شاد خواهد شد
عروس گل ز اطراف چمن در جلوه میآید
بیا، گو: بلبل مشتاق اگر داماد خواهد شد
ز بس کالحان داودی ز مرغان عزیمت خوان
به گوش من رسید، امشب زبورم یاد خواهد شد
چنان مینالم از سودای آن گلچهره هر صبحی
که از نالیدن من عندلیب استاد خواهد شد
ز عشق روی آن لیلی من ار مجنون شوم شاید
که گر شیرین ببیند روی او فرهاد خواهد شد
نه تنها آبرویم برد و در جانم فگند آتش
که خاکم کرد و خاکم نیز هم بر باد خواهد شد
گرفتم کاوحدی آزاد گشت از هر که در عالم
ز بند او نمیدانم که چون آزاد خواهد شد؟
غزل شمارهٔ ۲۴۹: بیروی تو جان در تن بیمار همی باشدغزل شمارهٔ ۲۵۱: موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بلبل بوستان پر ناله و فریاد خواهد شد
که صحرا سبز و گلها سرخ و دلها شاد خواهد شد
هوش مصنوعی: بلبل از شدت غم و اندوه خود در بوستان فریاد خواهد زد و این فریاد نشاندهندهی این است که در آینده، صحرا سبز، گلها سرخ و دلها شاد خواهند شد.
عروس گل ز اطراف چمن در جلوه میآید
بیا، گو: بلبل مشتاق اگر داماد خواهد شد
هوش مصنوعی: عروس گل از اطراف چمن به زیبایی نمایان میشود؛ بیا و به او بگو که اگر بلبل عاشق بخواهد عروسی کند، باید در این مراسم شرکت کند.
ز بس کالحان داودی ز مرغان عزیمت خوان
به گوش من رسید، امشب زبورم یاد خواهد شد
هوش مصنوعی: به خاطر آنقدر صدای خوش بلبلان و آواز داوود از پرندگان مهاجر که به گوشم رسیده، امشب آهنگ و سرودم به یاد خواهد آمد.
چنان مینالم از سودای آن گلچهره هر صبحی
که از نالیدن من عندلیب استاد خواهد شد
هوش مصنوعی: من به شدت از عشق آن گلچهره مینالم، به طوری که هر صبح نالههایم آنقدر دلانگیز میشود که حتی پرندهای مثل عندلیب هم از من آموزش خواهد دید.
ز عشق روی آن لیلی من ار مجنون شوم شاید
که گر شیرین ببیند روی او فرهاد خواهد شد
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق لیلی خودم دیوانه شوم، ممکن است شیرین هم با دیدن او عاشق شود و به مانند فرهاد، به عشق او دلبسته گردد.
نه تنها آبرویم برد و در جانم فگند آتش
که خاکم کرد و خاکم نیز هم بر باد خواهد شد
هوش مصنوعی: این شخص به این اشاره دارد که نه تنها آبرو و حیثیتش را از بین بردند و در وجودش آتش به پا کردند، بلکه او را به حدی از آسیب رساندهاند که غیر از درد و رنج، چیزی از او باقی نخواهد ماند و سرانجام به نابودی خواهد انجامید.
گرفتم کاوحدی آزاد گشت از هر که در عالم
ز بند او نمیدانم که چون آزاد خواهد شد؟
هوش مصنوعی: من شخصی را شناختم که از تمامی بندها و محدودیتها رها شده است. اما نمیدانم که دیگران چگونه میتوانند آزاد شوند.