گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۴

روزی که از لب تو بر ما سلام باشد
شادی قرار گیرد، عشرت مدام باشد
گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو
چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد
گفتی که: در فراقم زحمت کشیده‌ای تو
مردم هزار نوبت، زحمت کدام باشد؟
در هر دو هفته بینم روی ترا، ولیکن
آن دم که بینم او را، ماهی تمام باشد
احوال قید چون من سرگشته‌ای چه داند؟
جز بیدلی که او را پایی به دام باشد
گویی که: من ببینم روزی به دیدهٔ خود
کان رفته باز گردد و آن تند رام باشد؟
نشگفت اگر بسوزد دلها به گفتهٔ خود
چون اوحدی کسی کو شیرین کلام باشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزی که از لب تو بر ما سلام باشد
شادی قرار گیرد، عشرت مدام باشد
هوش مصنوعی: روزی که لب‌های تو به ما سلام بگویند، شادی و خوشحالی دائمی در زندگی‌مان برقرار خواهد شد.
گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو
چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد
هوش مصنوعی: اگر جانم را بخواهی، آن را به راحتی برایت می‌دهم. اما چیزی که تو دوست داری، برای ما ممنوع است.
گفتی که: در فراقم زحمت کشیده‌ای تو
مردم هزار نوبت، زحمت کدام باشد؟
هوش مصنوعی: تو گفتی که برای دوری از من زحمت زیادی کشیده‌ای. اما واقعاً معلوم نیست که این زحمت تو چه فایده‌ای داشته است!
در هر دو هفته بینم روی ترا، ولیکن
آن دم که بینم او را، ماهی تمام باشد
هوش مصنوعی: هر دو هفته یک بار چهره‌ات را می‌بینم، اما وقتی که واقعاً او را می‌بینم، حس می‌کنم که به کمال و زیبایی ماه رسیده‌ای.
احوال قید چون من سرگشته‌ای چه داند؟
جز بیدلی که او را پایی به دام باشد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از حال و روز کسی که مثل من سرگشته و گیج است، خبر ندارد، جز کسی که خودش دلش پر از ناامیدی است و پایش در دام گرفتار شده.
گویی که: من ببینم روزی به دیدهٔ خود
کان رفته باز گردد و آن تند رام باشد؟
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که من روزی را ببینم که آنچه رفته است دوباره به چشم خودم بازگردد و آنچه سریع و ناپایدار بود، آنگاه آرامش یابد.
نشگفت اگر بسوزد دلها به گفتهٔ خود
چون اوحدی کسی کو شیرین کلام باشد
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند اوحدی با کلام شیرین خود صحبت کند، عجیب نیست که دل‌ها بسوزد.