گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۵

پرسش خسته‌ای روا باشد
که درین درد بی‌دوا باشد
بنماید ترا، چنانکه تویی
اگر آیینه را صفا باشد
بی‌قفا روی نیست در خارج
وندر آیینه بی‌قفا باشد
اندر آیینه هیچ ننماید
که نه آیین شهر ما باشد
در صفا نیست صورت دوری
دوری از ظلمت هوا باشد
این جدایی ز کندی روشست
روش عارفان جدا باشد
از ختایی خطت اگر دویی است
این دوبینی ازین خطا باشد
نشود اوحدی ز مهرش دور
تا ازو ذره‌ای بجا باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پرسش خسته‌ای روا باشد
که درین درد بی‌دوا باشد
هوش مصنوعی: سوالی که از روی خستگی مطرح می‌شود، در شرایطی قابل قبول است که در این درد و مشکل، هیچ راه حلی وجود نداشته باشد.
بنماید ترا، چنانکه تویی
اگر آیینه را صفا باشد
هوش مصنوعی: اگر آیینه پاک و صاف باشد،‌ تو هم به همان شکل که هستی بازتاب می‌شوی.
بی‌قفا روی نیست در خارج
وندر آیینه بی‌قفا باشد
هوش مصنوعی: بدون داشتن پشت، انسان نمی‌تواند در زندگی موفق باشد، و همچنین در آیینه، تصویری بدون پشت وجود ندارد.
اندر آیینه هیچ ننماید
که نه آیین شهر ما باشد
هوش مصنوعی: در آینه هیچ چیزی نشان نمی‌دهد، مگر آنکه به رسم و عادت جامعه ما مربوط باشد.
در صفا نیست صورت دوری
دوری از ظلمت هوا باشد
هوش مصنوعی: در آرامش و صفای زندگی، دوری از تاریکی و مشکلات، تنها باعث می‌شود که همگان احساس بهتری داشته باشند.
این جدایی ز کندی روشست
روش عارفان جدا باشد
هوش مصنوعی: این فاصله و جدایی ناشی از کندی و سستی است، و راهی که عارفان می‌پیمایند، از این نوع جدایی متفاوت است.
از ختایی خطت اگر دویی است
این دوبینی ازین خطا باشد
هوش مصنوعی: اگر در نوشته‌ات خطایی وجود دارد، این اشتباه ناشی از دوگانگی در نگاه تو به موضوع است.
نشود اوحدی ز مهرش دور
تا ازو ذره‌ای بجا باشد
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌تواند اوحدی از محبت او دور شود، چرا که حتی ذره‌ای از او باقی نخواهد ماند.