گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۲

حدیث آرزومندی قلم دشوار بنویسد
ز بهر آنکه اندک باشد، از بسیار بنویسد
ز کاردوست بسیارست گفتن قصه با دشمن
به کار افتاده گویم: کز میان کار بنویسد
دلیل حرقت این سینهٔ رنجور بنماید
حدیث رقت این دیدهٔ بیدار بنویسد
زمین بوس و سلام و اشتیاق و خدمتم یکسر
بدان ابرو و چشم و قامت و رفتار بنویسد
حکایت ریزه‌ای زین عاشق دلخسته بر گوید
شکایت گونه‌ای زان طرهٔ طرار بنویسد
کند در نامه یاد از عهد و از پیمان و من در پی
نهم زنهار بر جانش، که صد زنهار بنویسد
سیاهی گر نماند در دوات، از خون چشم من
به سرخی آنچه باقی مانده از طومار بنویسد
سخن‌هایی، که دارم از جفای چرخ، بنگارد
ستم‌هایی، که دیدم از فراق یار،بنویسد
ازین بیچارگی شرحی دهد در نامه، کان دلبر
چه برخواند جواب اوحدی ناچار بنویسد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حدیث آرزومندی قلم دشوار بنویسد
ز بهر آنکه اندک باشد، از بسیار بنویسد
هوش مصنوعی: پیشرفت در آرزوها و خواسته‌ها گاهی سخت و دشوار به نظر می‌رسد، زیرا برای بیان یک احساس عمیق، باید از کم و سیر در عواطف زیاد نوشت و این کار آسان نیست.
ز کاردوست بسیارست گفتن قصه با دشمن
به کار افتاده گویم: کز میان کار بنویسد
هوش مصنوعی: اگر با دوستی کارهای زیادی برای گفتن دارم، پس با دشمن که به کار افتاده، داستانی خواهم گفت که از میان کارها چیزی بنویسد.
دلیل حرقت این سینهٔ رنجور بنماید
حدیث رقت این دیدهٔ بیدار بنویسد
هوش مصنوعی: دلیل زخم‌های این قلب رنج‌کشیده را نشان می‌دهد و داستان اشک‌های این چشم بیدار را می‌نویسد.
زمین بوس و سلام و اشتیاق و خدمتم یکسر
بدان ابرو و چشم و قامت و رفتار بنویسد
هوش مصنوعی: من به خاطر آن ابرو و چشم و قامت و رفتارت، زمین را بوسه می‌زنم و با تمام وجودم سلام و محبت و تقدیم می‌کنم.
حکایت ریزه‌ای زین عاشق دلخسته بر گوید
شکایت گونه‌ای زان طرهٔ طرار بنویسد
هوش مصنوعی: حکایت یک تکه کوچک از دل عاشق تنها و دلتنگی را روایت می‌کند و به نوعی از زیبایی‌های محبوبش نیز اشاره می‌کند.
کند در نامه یاد از عهد و از پیمان و من در پی
نهم زنهار بر جانش، که صد زنهار بنویسد
هوش مصنوعی: در نامه‌اش به یاد آورد که از عهد و پیمان سخن بگوید و من نیز در پی این هستم که به او هشدار دهم، زیرا او بارها باید به من هشدار بدهد.
سیاهی گر نماند در دوات، از خون چشم من
به سرخی آنچه باقی مانده از طومار بنویسد
هوش مصنوعی: اگر سیاهی در دوات نماند، از خون چشم من برای نوشتن آنچه باقی‌مانده از طومار استفاده کن.
سخن‌هایی، که دارم از جفای چرخ، بنگارد
ستم‌هایی، که دیدم از فراق یار،بنویسد
هوش مصنوعی: آنچه از ستم زمانه و درد جدایی معشوق بر من گذشته، باید نوشته شود.
ازین بیچارگی شرحی دهد در نامه، کان دلبر
چه برخواند جواب اوحدی ناچار بنویسد
هوش مصنوعی: از شدت بیچارگی، نامه‌ای می‌نویسد و در آن شرح حال خود را بیان می‌کند، برای این که بداند معشوقش چه پاسخی به او دارد، ناچار باید جواب اوحدی را بنویسد.