گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۰

جان و دل را بوی وصل آن دل و جان کی رسد؟
وین شب تنهای تاریکی به پایان کی رسد؟
ای صبا، باز آمدن دورست یوسف را ز مصر
باز گو تا: بوی،پیراهن به کنعان کی رسد؟
حاصل عمر گرامی از جهان دیدار اوست
من به امیدم کنون، تا فرصت آن کی رسد؟
روز و شب چون گوی دستش در گریبان منست
دست من گویی: بدان گوی گریبان کی رسد؟
یار نارنجی قبا را من به نیرنجات آه
تا نرنجانم شبی، دردم به درمان کی رسد؟
می‌نویسم قصه‌ها هر دم به خون دل، ولی
قصهٔ چون من گدایی پیش سلطان کی رسد؟
چشم من چون دور گشت از روی گل رنگش کنون
روی من بر پای آن سرو خرامان کی رسد؟
بنده فرمانم به هر چیزی که خاطر خواه اوست
گوش بر ره، چشم بر در، تا که فرمان کی رسد؟
اوحدی را چند گویی: بی سر و سامان چراست؟
زان ستمگر کار بی‌سامان به سامان کی رسد؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان و دل را بوی وصل آن دل و جان کی رسد؟
وین شب تنهای تاریکی به پایان کی رسد؟
هوش مصنوعی: آیا زمانی خواهد رسید که بوی وصل محبوب به جان و دل من برسد؟ و آیا این شب تاریک و تنهایی به زودی به پایان خواهد رسید؟
ای صبا، باز آمدن دورست یوسف را ز مصر
باز گو تا: بوی،پیراهن به کنعان کی رسد؟
هوش مصنوعی: ای نسیم، برگشتن یوسف از مصر را بگو تا بفهمد که بوی پیراهنش کی به کنعان خواهد رسید.
حاصل عمر گرامی از جهان دیدار اوست
من به امیدم کنون، تا فرصت آن کی رسد؟
هوش مصنوعی: حاصل زندگی گرانبهایم فقط دیدن اوست. اکنون منتظر هستم که فرصتی برای این دیدار پیش بیاید، نمی‌دانم آن زمان چه زمانی خواهد بود.
روز و شب چون گوی دستش در گریبان منست
دست من گویی: بدان گوی گریبان کی رسد؟
هوش مصنوعی: روز و شب همچون گوی، به شدت در چنگال من است و احساس می‌کنم که دست من در جستجوی آن گوی و گریبانش است، بدون اینکه بدانم چه زمانی به آن خواهیم رسید.
یار نارنجی قبا را من به نیرنجات آه
تا نرنجانم شبی، دردم به درمان کی رسد؟
هوش مصنوعی: من برای این که شب را بی‌درد بگذرانم، نمی‌خواهم دوست نارنجی‌پوشم را ناراحت کنم. اما می‌پرسم که آیا دردم به درمان خواهد رسید؟
می‌نویسم قصه‌ها هر دم به خون دل، ولی
قصهٔ چون من گدایی پیش سلطان کی رسد؟
هوش مصنوعی: هر روز با دل خونین داستان‌هایی را می‌نویسم، اما داستان من که همان گدایی در برابر سلطانی است، چه زمانی به گوش او می‌رسد؟
چشم من چون دور گشت از روی گل رنگش کنون
روی من بر پای آن سرو خرامان کی رسد؟
هوش مصنوعی: چشمان من وقتی از زیبایی تو دور شد، حالا رنگ آن گل را بر چهره من بیفکن. چه زمانی آن سرو زیبا و باوقار به من خواهد رسید؟
بنده فرمانم به هر چیزی که خاطر خواه اوست
گوش بر ره، چشم بر در، تا که فرمان کی رسد؟
هوش مصنوعی: من به هر چیزی که مورد علاقه‌اش است، گوش می‌دهم و چشم به راه هستم تا ببینم چه زمانی فرمان می‌رسد.
اوحدی را چند گویی: بی سر و سامان چراست؟
زان ستمگر کار بی‌سامان به سامان کی رسد؟
هوش مصنوعی: اوحدی، چرا به سر و سامان نیست؟ وقتی که کار این ستمگر بی‌نظم و آشفته است، آرامش و نظم به چه زمانی خواهد رسید؟

حاشیه ها

1395/02/22 02:04
علیرضا

بیت 5 : من متوجه نمیشم غلط املایی داره این بیت یا خیر. چون نمیشه کلمه ی بنیر رو جوری خوند که وزنش خراب نشه

1395/02/22 07:04
سیدمحمد

علیرضا جان
به نظر من اگر بخوانیم ” به نیرنجات “ وزن درست میشودو
نیرجات را هم به مانای جادو بگیریم
زنده باشی

1395/02/23 00:04
علیرضا

آ سید محمد جان بسیار سپاس بابت راهنمایی راهگشای شما
نیرنجات : معرب و جمع کلمه ی نیرنگ