غزل شمارهٔ ۲۲
چون نیست یار در غم او هیچ کس مرا
ای دل، تو دست گیر و به فریاد رس مرا
سیر آمدم ز عیش، که بیدوست میکنم
بی او چه باشد؟ ازین عیش بس مرا
از روزگار غایت مطلوب من کسیست
و آنگه کسی، که نیست جزو هیچ کس مرا
ای ساربان شبی که کنی عزم کوی او
آگاه کن، یکی به صدای جرس مرا
یک بوسه دارم از لب شیرین او هوس
وز دل برون نمیرود این هوس مرا
از عمر خود من آن نفسی شادمان شوم
کز تن به یاد دوست برآید نفس مرا
باریک آن چنان شدم از غم، که گر شبی
بیرون روم به شمع، نبیند عسس مرا
هر ساعتم به موج بلایی در افکند
سیلاب ازین دو دیدهٔ همچون ارس مرا
یاری که اصل کار منست، ار به من رسد
با اوحدی چه کار بود زین سپس مرا؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون نیست یار در غم او هیچ کس مرا
ای دل، تو دست گیر و به فریاد رس مرا
هوش مصنوعی: وقتی که یاری در غم او ندارم، ای دل، تنها تو به فریادم برس و دستگیرم باش.
سیر آمدم ز عیش، که بیدوست میکنم
بی او چه باشد؟ ازین عیش بس مرا
هوش مصنوعی: من از شادیها و لذتها دور آمدهام، زیرا بدون دوستم نمیتوانم از دوستیها بهره ببرم. از این شادیها برای من بس است.
از روزگار غایت مطلوب من کسیست
و آنگه کسی، که نیست جزو هیچ کس مرا
هوش مصنوعی: در زندگی، نهایت آرزوی من کسی است که نه تنها هیچ وابستگی و تعلقی به دیگران ندارد، بلکه در واقع تعلقی به کسی و چیزی ندارد.
ای ساربان شبی که کنی عزم کوی او
آگاه کن، یکی به صدای جرس مرا
هوش مصنوعی: ای راننده، در شبی که قصد رفتن به خانه محبوب را داری، مرا از راه دور با صدای جرس مطلع کن.
یک بوسه دارم از لب شیرین او هوس
وز دل برون نمیرود این هوس مرا
هوش مصنوعی: من یک بوسه از لبهای شیرین او میخواهم و این آرزو هیچگاه از دلم خارج نمیشود.
از عمر خود من آن نفسی شادمان شوم
کز تن به یاد دوست برآید نفس مرا
هوش مصنوعی: من از عمر خود زمانی خوشبخت میشوم که یاد دوست باعث شادابی جانم شود و از قید بدن رها شوم.
باریک آن چنان شدم از غم، که گر شبی
بیرون روم به شمع، نبیند عسس مرا
هوش مصنوعی: از شدت غم آنقدر لاغر و باریک شدم که اگر شب بیرون بروم، حتی نگهبان هم مرا نخواهد دید.
هر ساعتم به موج بلایی در افکند
سیلاب ازین دو دیدهٔ همچون ارس مرا
هوش مصنوعی: هر لحظه ام در حالتی بحرانی است، چشمانم مانند رود ارس، سیلابی از اشک را جاری میکنند.
یاری که اصل کار منست، ار به من رسد
با اوحدی چه کار بود زین سپس مرا؟
هوش مصنوعی: دوستی که اساس زندگی من است، اگر به من برسد، دیگر چه نیازی به کسی دیگر دارم؟
حاشیه ها
1394/02/08 21:05
کاظم ایاصوفی
مصراع دوم بیت پنجم باید به این صورت نوشته شود
وز دل برون نمیرود این یک هوس مرا
1396/12/20 03:02
مهدی گلچین عارفی
صورتِ درستِ مصرعِ دوم از بیتِ پنجم این است:
وز دل برون نمیرودم این هوس مرا
(تصحیحِ سعید نفیسی، تهران: امیرکبیر، 1340، ص79).
1396/12/20 10:02
nabavar
وز دل برون نمیرودم این هوس مرا
به نظر اشتباه است اگر چه نجاب نفیسی تصحیح کرده باشند چون : ” مرا “ در ” نمی رودم “ مستتر است و دوباره تکرار آن بی مورد است
وز دل برون نمیرود این یک هوس مرا
بهتر است
1396/12/20 10:02
nabavar
ببخشید ، جناب نفیسی