غزل شمارهٔ ۲۱
به خرابات گرو شد سر و دستار مرا
طلبم کن ز خرابات و به دست آر مرا
بفغانند مغان از من و از زاری من
شاید از پیر مغان هم ندهد بار مرا
ساخت اندر دل ما یار خراباتی جای
ز خرابات به جایی مبر، ای یار، مرا
اندر آمد شب و تا صومعه، زین جا که منم
راه دورست، درین میکده بگذار مرا
مستم از عشق و خراب از می و بیهوش از دوست
دستگیری کن و امروز نگه دار مرا
رندیی کان سبب کم زنی من باشد
به ز زهدی که شود موجب پندار مرا
جای من دور کن از حلقهٔ این مدعیان
که بدیشان نتوان دوخت به مسمار مرا
برتن از عشق چو پَر، فایده بندی دارم
پند بیفایده در دل نکند کار مرا
گر از این کار زیانم برسد، باکی نیست
اوحدی، سود ندارد، مکن انکار مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به خرابات گرو شد سر و دستار مرا
طلبم کن ز خرابات و به دست آر مرا
هوش مصنوعی: به دنیای نابهنجار و فساد رو آوردم و در آنجا خودم را از دست دادهام. اکنون از تو میخواهم که مرا از این مکان دورغین و بیارزش بیرون بیاوری و نجاتم بدهی.
بفغانند مغان از من و از زاری من
شاید از پیر مغان هم ندهد بار مرا
هوش مصنوعی: مغان از درد و رنج من فریاد میزنند و ممکن است که حتی از نظر پیر مغان هم کمکی به من نشود.
ساخت اندر دل ما یار خراباتی جای
ز خرابات به جایی مبر، ای یار، مرا
هوش مصنوعی: یار خراباتی در دل ما جایگاهی ساخته است؛ مرا از این مکان مقدس به جایی دیگر نبر، ای یار.
اندر آمد شب و تا صومعه، زین جا که منم
راه دورست، درین میکده بگذار مرا
هوش مصنوعی: شب فرا رسیده و من به صومعهای که در این جاده دور قرار دارد نمیتوانم بروم. پس در این میکده بگذارید بمانم.
مستم از عشق و خراب از می و بیهوش از دوست
دستگیری کن و امروز نگه دار مرا
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق مست و خراب شدهام و از عشق تو بیخبر و سرگردانم. لطفاً به من کمک کن و امروز مرا دریاب.
رندیی کان سبب کم زنی من باشد
به ز زهدی که شود موجب پندار مرا
هوش مصنوعی: هر کسی که باعث کم شدن من شود، بهتر است از زهدی که فقط به خیال من میافزاید.
جای من دور کن از حلقهٔ این مدعیان
که بدیشان نتوان دوخت به مسمار مرا
هوش مصنوعی: من را از جمع این مدعیان دور کن، زیرا نمیتوانند حقایق وجودم را به آنها ثابت کنم.
برتن از عشق چو پَر، فایده بندی دارم
پند بیفایده در دل نکند کار مرا
هوش مصنوعی: من بر تن خود از عشق چون پر احساس سبکی دارم، اما نصیحتهای بیفایده در دل من تأثیری ندارند.
گر از این کار زیانم برسد، باکی نیست
اوحدی، سود ندارد، مکن انکار مرا
هوش مصنوعی: اگر از این کار ضرری هم به من برسد، ناراحت نیستم، اوحدی، زیرا هیچ فایدهای ندارد که انکار مرا بکنی.
حاشیه ها
1395/03/15 04:06
محسن حیدرزاده جزی
این غزل استقبالی است از قصیده خاقانی به مطلع:
جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا
باز هم در خط بغداد فکن بار مرا