گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۴

چو میل او کنم، از من به عشوه بگریزد
دگر چو روی به پیچم به من در آویزد
اگر برابرش آیم به خشم برگردد
وگر برش بنشینم به طیره برخیزد
به رغم من برود هر زمان، که در نظرم
کسی بجوید و با مهر او در آمیزد
شبی که بر سر کویش گذر کنم چون باد
رقیب او ز جفا خاک بر سرم بیزد
و گر به چشم نیازش نگه کنم روزی
به خشم درشود و فتنه‌ای برانگیزد
در آتشم من و جز دیده کس نمی‌بینم
که بی‌مضایقه آبی بر آتشم ریزد
نه کار ماست چنین دوستی، ولی چه کنم؟
که اوحدی ز چنین کارها نپرهیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو میل او کنم، از من به عشوه بگریزد
دگر چو روی به پیچم به من در آویزد
هوش مصنوعی: وقتی که من به سمت او تمایل دارم، او از من دور می‌شود و به طرز خاصی چه به صورتم بیندازد. اما وقتی که من رویم را برمی‌گردانم، دوباره به سمت من می‌آید و به من نزدیک می‌شود.
اگر برابرش آیم به خشم برگردد
وگر برش بنشینم به طیره برخیزد
هوش مصنوعی: اگر به او نزدیک شوم، عصبانی می‌شود و اگر رویش بنشینم، بلند می‌شود و می‌رود.
به رغم من برود هر زمان، که در نظرم
کسی بجوید و با مهر او در آمیزد
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر عشق و محبت به دیگری به دور از من برود، برای من فرقی ندارد که هر زمان بخواهد این کار را انجام دهد.
شبی که بر سر کویش گذر کنم چون باد
رقیب او ز جفا خاک بر سرم بیزد
هوش مصنوعی: در شبی که از کنار معشوق می‌گذرم، مانند بادی می‌وزم و رقیب او به خاطر ظلم و ستمش بر سر من خاک می‌پاشد.
و گر به چشم نیازش نگه کنم روزی
به خشم درشود و فتنه‌ای برانگیزد
هوش مصنوعی: اگر به چشمان او با خواهش نگاه بیندازم، ممکن است روزی از خشم برآشوبد و مشکلی ایجاد کند.
در آتشم من و جز دیده کس نمی‌بینم
که بی‌مضایقه آبی بر آتشم ریزد
هوش مصنوعی: من در آتش دلم می‌سوزم و تنها کسی که می‌بینم، فقط خودم هستم، و هیچ‌کس نیست که بدون هیچ‌گونه تردیدی، قطره‌ای آب روی آتش من بریزد تا کمی از آلامم را کاهش دهد.
نه کار ماست چنین دوستی، ولی چه کنم؟
که اوحدی ز چنین کارها نپرهیزد
هوش مصنوعی: دوستی و نزدیکی به چنین افرادی در توان ما نیست، اما چه کنیم؟ که اوحدی از این نوع کارها دوری نمی‌کند.