غزل شمارهٔ ۲۱۰
رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد
که گوی سیم به چوگان مشک میبازد
ز ذره بیشترندش کنون هواداران
سزا بود که دل از مهر ما بپردازد
چه پردها بدرانید عشق او برما!
نگه کنیم دگر تا: چه پرده میسازد؟
به دست کوته ما این گرو نشاید برد
ز زلف او که درازست وتیر دریازد
میان ما سخنی چند اندرونی رفت
زبان چو شمع ببر، تا برون نیندازد
بسی که از دهن او شکر شود در تنگ
ز شرم او نه عجب گر نبات بگدازد
چه کم شود ز درخت بلند قامت دوست؟
به کار اوحدی ار سایهای بر اندازد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد
که گوی سیم به چوگان مشک میبازد
هوش مصنوعی: اگر اسب زیبایی با ناز و کرشمه براند چون اینکه گوی نقرهای به چمن میکوبد.
ز ذره بیشترندش کنون هواداران
سزا بود که دل از مهر ما بپردازد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که اکنون بیشتر از یک ذره به او علاقمندند، شایستهاند که دل خود را از عشق ما جدا کنند.
چه پردها بدرانید عشق او برما!
نگه کنیم دگر تا: چه پرده میسازد؟
هوش مصنوعی: عشق او پردهها را از روی ما کنار زده است! حالا باید نگاه کنیم که او چه پردهای برای ما میسازد؟
به دست کوته ما این گرو نشاید برد
ز زلف او که درازست وتیر دریازد
هوش مصنوعی: ما با دست کوتاه خود نمیتوانیم این گره را باز کنیم، زیرا زلف او بسیار بلند و پیچیده است.
میان ما سخنی چند اندرونی رفت
زبان چو شمع ببر، تا برون نیندازد
هوش مصنوعی: میان ما چند حرف پنهانی رد و بدل شد، زبان مانند شمع بسوز، تا اینکه چیزی به بیرون نریزد.
بسی که از دهن او شکر شود در تنگ
ز شرم او نه عجب گر نبات بگدازد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد از کلام شیرین او لذت میبرند، ولی اگر او در برابر این محبت احساس خجالت کند، جای تعجب ندارد که فرهنگ و طبیعت نیز تحت تأثیر قرار بگیرد و به نوعی تغییر کند.
چه کم شود ز درخت بلند قامت دوست؟
به کار اوحدی ار سایهای بر اندازد
هوش مصنوعی: اگر درخت بلند و با عظمت دوستی سایهاش را براندازد، چه اتفاقی میافتد؟ در واقع، این کار به هیچ چیز از ارزش و وجود او نمیکاهد.