غزل شمارهٔ ۲۰۴
هر کس که در محبت او دم برآورد
پای دل از کمند بلاکم برآورد
خون جگر به حلق رسیدست وز هره نه
دل را، که پیش عارض او دم برآورد
دل در جهان به حلقه ربایی علم شود
گر سر در آن دو زلف چو پرچم بر آورد
گر دود زلف از آتش رویش جدا شود
آتش ز خلق و دود ز عالم بر آورد
جان و دل مرا، که به هم انس یافتند
هجرت، بسی نماند، که از هم برآورد
بعد از وفات بر سر خاکم چو بگذرد
خاک لحد ز گریهٔ من غم برآورد
روزی که زد ز نقطهٔ خالش دم اوحدی
گفتم که: سر به دایرهٔ نم بر آورد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر کس که در محبت او دم برآورد
پای دل از کمند بلاکم برآورد
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق او آوازی سر دهد، دیگر از دام مشکلات و مصیبتها رهایی مییابد.
خون جگر به حلق رسیدست وز هره نه
دل را، که پیش عارض او دم برآورد
هوش مصنوعی: با دلی آکنده از غم و درد، نتوانستم در برابر زیباییهای او سکوت کنم و حالتی از شگفتی و اشتیاق در من به وجود آمده است.
دل در جهان به حلقه ربایی علم شود
گر سر در آن دو زلف چو پرچم بر آورد
هوش مصنوعی: اگر دل در این دنیا تحت تأثیر عشق قرار بگیرد، دانایی و علم به دست میآورد، چنانکه اگر سر خود را به دو زلف معشوق مانند پرچم بلند کند.
گر دود زلف از آتش رویش جدا شود
آتش ز خلق و دود ز عالم بر آورد
هوش مصنوعی: اگر دودی که از آتش زیباییاش برمیخیزد جدا شود، آتش از وجود انسانها و دود از عالم خارج میشود.
جان و دل مرا، که به هم انس یافتند
هجرت، بسی نماند، که از هم برآورد
هوش مصنوعی: جان و دل من به هم بسیار نزدیک شدهاند و به هم عادت کردهاند، اما هجرت و جدایی زمان زیادی طول نخواهد کشید و آنها را از یکدیگر جدا خواهد کرد.
بعد از وفات بر سر خاکم چو بگذرد
خاک لحد ز گریهٔ من غم برآورد
هوش مصنوعی: بعد از اینکه از دنیا بروم و بر سر مزارم کسی عبور کند، خاک قبر به خاطر گریهها و اندوه من دچار تغییر خواهد شد.
روزی که زد ز نقطهٔ خالش دم اوحدی
گفتم که: سر به دایرهٔ نم بر آورد
هوش مصنوعی: روزی که حفرهٔ زیبایی در چهرهاش نمایان شد، به خودم گفتم که سر او به دایرهٔ عشق و محبت بلند میشود.