غزل شمارهٔ ۲۰۵
سوز تو شبی بسازم آورد
وندر سخنی درازم آورد
زان دم که تو روی باز کردی
از هر چه به جز تو بازم آورد
گر تیغ زنند رخ نپیچیم
زین قبله که در نمازم آورد
اقبال به کعبهٔ وصالت
بیدرد سر مجازم آورد
چون توبهٔ منزل امانی
با بدرقه و جوازم آورد
لطف تو به مکهٔ حقیقت
از بادیهٔ حجازم آورد
آن بخت که دل به خواب میجست
بیدار ز در فرازم آورد
این قاعدهٔ نیازمندی
در عهد تو بینیازم آورد
چون دید که: شمع جمع عشقم
اندوه تو در گدازم آورد
گستاخی اوحدی برتو
در غارت و ترکتازم آورد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سوز تو شبی بسازم آورد
وندر سخنی درازم آورد
هوش مصنوعی: آتش عشق تو شب را برایم روشن کرده و باعث شده است که در کلامم طولانی و بیانگر احساساتم شوم.
زان دم که تو روی باز کردی
از هر چه به جز تو بازم آورد
هوش مصنوعی: از آن لحظه که چهرهات را به نمایش گذاشتی، هر چیزی جز تو را از یاد بردم.
گر تیغ زنند رخ نپیچیم
زین قبله که در نمازم آورد
هوش مصنوعی: اگر با تیغ به ما حمله کنند، از این سمت که در نماز به سوی آن مینگریم، روی برنمیگردانیم.
اقبال به کعبهٔ وصالت
بیدرد سر مجازم آورد
هوش مصنوعی: اقبال برای رسیدن به عشق و وصال محبوبش، بدون هیچ دردسری، به کعبهای که نماد آن عشق است، حرکت میکند.
چون توبهٔ منزل امانی
با بدرقه و جوازم آورد
هوش مصنوعی: زمانی که شخصی با هدایت و اجازهای مناسب به مقصدی میرسد و توبهاش را به درستی انجام میدهد، این نشان میدهد که او با حمایت و راهنمایی به این وضعیت رسیده است.
لطف تو به مکهٔ حقیقت
از بادیهٔ حجازم آورد
هوش مصنوعی: شما به من لطف و محبت کردهاید و مرا از راه دشوار زندگی به سرزمین واقعی و معنوی رساندهاید.
آن بخت که دل به خواب میجست
بیدار ز در فرازم آورد
هوش مصنوعی: آن قضا و سرنوشت که به دنبال خواب و آرامش دل بود، بیدار شده و از دروازهای به من آگاهی بخشید.
این قاعدهٔ نیازمندی
در عهد تو بینیازم آورد
هوش مصنوعی: این قانون نیازمندی در زمان تو باعث شد که من بینیاز شوم.
چون دید که: شمع جمع عشقم
اندوه تو در گدازم آورد
هوش مصنوعی: هنگامی که دیدم شمع عشق ما در حال ذوب شدن است، غم تو را به یاد آوردم.
گستاخی اوحدی برتو
در غارت و ترکتازم آورد
هوش مصنوعی: در این بیت پیامدهنده به رفتار بیپروا و جسورانه اوحدی اشاره دارد که با کنایهای از او در زمینه تعرض و تجاوز به معشوق سخن میگوید. اوحدی به گونهای عمل کرده که این جسارت او را به چالش میکشد.