گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۷

جز لبم شرح میان او نکرد
جز دلم وصف دهان او نکرد
روی اقبالی ندید آن سر، که زود
جای خود بر آستان او نکرد
راز دل زان فاش می‌گردد، که دوست
چارهٔ درد نهان او نکرد
هر که قتل ما بدید آگاه شد:
کان به جز تیر و کمان او نکرد
آنکه سر در پای عشق او نباخت
دست وصل اندر میان او نکرد
خاطر آشفتهٔ ما کی کند؟
عشرتی کندر زمان او نکرد
بر که نالد اوحدی زین پس، که دوست
گوش بر آه و فغان او نکرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز لبم شرح میان او نکرد
جز دلم وصف دهان او نکرد
هوش مصنوعی: تنها لب من از عشق او سخن گفت و دل من هیچ توصیفی از دهان او نداشت.
روی اقبالی ندید آن سر، که زود
جای خود بر آستان او نکرد
هوش مصنوعی: او هیچ وقت نتوانست نشانه‌ای از خوش‌شانسی در زندگی‌اش ببیند، چرا که خیلی زود در برابر عظمت او تسلیم نشد و جایگاه خود را در پیش او پیدا نکرد.
راز دل زان فاش می‌گردد، که دوست
چارهٔ درد نهان او نکرد
هوش مصنوعی: راز دل انسان زمانی نمایان می‌شود که دوستش نتواند برای دردهای پنهان او درمانی بیابد.
هر که قتل ما بدید آگاه شد:
کان به جز تیر و کمان او نکرد
هوش مصنوعی: هر کسی که شاهد کشتن ما باشد، متوجه می‌شود که جز تیر و کمان او کاری نکرده‌ است.
آنکه سر در پای عشق او نباخت
دست وصل اندر میان او نکرد
هوش مصنوعی: کسی که در عشق او سر تسلیم فرود نیاورده، هرگز به وصل او نخواهد رسید.
خاطر آشفتهٔ ما کی کند؟
عشرتی کندر زمان او نکرد
هوش مصنوعی: کیست که بتواند دل آشفته و پریشانی ما را آرام کند؟ او که در زمان خود هیچ خوشی و آرامشی برای ما نداشت.
بر که نالد اوحدی زین پس، که دوست
گوش بر آه و فغان او نکرد
هوش مصنوعی: از این به بعد، چه کسی می‌تواند از درد و رنج اوحدی بگوید، وقتی که دوستی به ناله و فریاد او توجهی نکرده است؟