گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۶

چاره سگالیدنم فایده‌ای چون نکرد
آتش هجران تو جز جگرم خون نکرد
نیست کسی در جهان کش چو من شیفته
زلف چو مفتول تو عاشق و مفتون نکرد
سر و چمن، گر چه هست تازه، ولی همچو تو
نکتهٔ شیرین نگفت، شیوهٔ موزون نکرد
درد نهان مرا هیچ علاجی نبود
عقرب زلف ترا هیچ کس افسون نکرد
زخم که من می‌خورم، سینهٔ رامین نخورد
گریه که من می‌کنم، دیدهٔ مجنون نکرد
عاشق صادق کسیست کو سخن و سر تو
تن‌زد و باکس نگفت، خون شد و بیرون نکرد
روز نشد هیچ شب کاوحدی از هجر تو
نعره دگر سان نداشت، ناله دگرگون نکرد

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چاره سگالیدنم فایده‌ای چون نکرد
آتش هجران تو جز جگرم خون نکرد
هوش مصنوعی: محصول تلاش‌هایم برای فراموش کردن تو هیچ نتیجه‌ای نداشت و تنها چیزی که به جا گذاشت، درد و رنج عمیق در دل من بود.
نیست کسی در جهان کش چو من شیفته
زلف چو مفتول تو عاشق و مفتون نکرد
هوش مصنوعی: در دنیا کسی نیست که مانند من به زیبایی و زلف تو علاقه‌مند باشد و تو او را عاشق و شیفته نکنیده باشی.
سر و چمن، گر چه هست تازه، ولی همچو تو
نکتهٔ شیرین نگفت، شیوهٔ موزون نکرد
هوش مصنوعی: هرچند که باغ و چمن تازه و زیبا به نظر می‌رسند، اما هیچ‌یک از آن‌ها مانند تو لذتبخش و دلنشین نیستند و نتوانسته‌اند به زیبایی و هنرمندی تو چیز زیبایی بیان کنند.
درد نهان مرا هیچ علاجی نبود
عقرب زلف ترا هیچ کس افسون نکرد
هوش مصنوعی: درد پنهانی که در دل دارم، هیچ درمانی برایش پیدا نمی‌شود. هیچ‌کس نتوانسته است جادوی زلف‌های تو را بشکافد و راز آن را درک کند.
زخم که من می‌خورم، سینهٔ رامین نخورد
گریه که من می‌کنم، دیدهٔ مجنون نکرد
هوش مصنوعی: زخمی که من بر دل دارم، رامین هرگز آن را تجربه نکرده است و اشکی که من بابت درد و اندوه می‌ریزم، مجنون هرگز نچکیده است.
عاشق صادق کسیست کو سخن و سر تو
تن‌زد و باکس نگفت، خون شد و بیرون نکرد
هوش مصنوعی: عاشق راستین آن کسی است که در دلش عشق تو را دارد و حتی اگر کسی از او بپرسد، هیچ وقت از احساساتش نگوید و در خود نگه دارد.
روز نشد هیچ شب کاوحدی از هجر تو
نعره دگر سان نداشت، ناله دگرگون نکرد
هوش مصنوعی: هیچ شبی نبود که من در خاطر هجران تو ناله نکنم و صدای گزندگی نداشته باشم.