غزل شمارهٔ ۱۸۰
حال دل پیش که گویم؟ که دل ریش ندارد
کیست در عشق تو کو غصه ز من بیش ندارد
دوش گفتی که: فلان از سر تیغم نبرد جان
بزن و مرد مخوانش که سری پیش ندارد
سر درویش فدا شد به وفا در قدم تو
پادشهزادهٔ ما را سر درویش ندارد
قد او تیر بلا، غمزهٔ او ناوک فتنه
یارب، این ترک چه تیریست که در کیش ندارد؟
واعظ شهر مرا گفت که: دل با سخنم ده
چون دهد دل بتو بیچاره؟ که باخویش ندارد
همچو نارم بکفید از غم سیب ز نخش دل
دل مخوانش تو، که او عقل به اندیش ندارد
اوحدی را چو تو باشی، چه غم از جور رقیبان؟
زانکه از تیغ نترسیده غم از نیش ندارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حال دل پیش که گویم؟ که دل ریش ندارد
کیست در عشق تو کو غصه ز من بیش ندارد
هوش مصنوعی: حالم را به چه کسی بگویم؟ دل من که زخمخورده است، نمیداند که در عشق تو کسی هست که اندوهش از من بیشتر نیست.
دوش گفتی که: فلان از سر تیغم نبرد جان
بزن و مرد مخوانش که سری پیش ندارد
هوش مصنوعی: شب گذشته گفتی که فلانی از سر شمشیر من جان سالم به در نبرده است، او را مرد نخوان، چون او قدرتی در برابر من ندارد.
سر درویش فدا شد به وفا در قدم تو
پادشهزادهٔ ما را سر درویش ندارد
هوش مصنوعی: سر درویش به خاطر وفاداریاش در قدم تو فدای تو شد، اما پادشاهزاده ما حتی سر درویش را هم ندارد.
قد او تیر بلا، غمزهٔ او ناوک فتنه
یارب، این ترک چه تیریست که در کیش ندارد؟
هوش مصنوعی: قد او همچون تیر بلاست و نگاهش مانند ناوک فتنه. ای خدا، این ترک چه نوع تیری است که در دین و آیین ندارد؟
واعظ شهر مرا گفت که: دل با سخنم ده
چون دهد دل بتو بیچاره؟ که باخویش ندارد
هوش مصنوعی: واعظ شهر به من گفت که: وقتی دل را با سخن خود مشغول میکنی، چطور میتوانم دلی را که در این وضعیت خود را به تو میسپارد، به دست آورم؟ چرا که دل در واقع خودش را ندارد و دچار تردید است.
همچو نارم بکفید از غم سیب ز نخش دل
دل مخوانش تو، که او عقل به اندیش ندارد
هوش مصنوعی: چنان که سیب بر درخت میرسد و از غم میافتد، دل خود را با این درد نرنجان، زیرا او از فهم و اندیشه بیبهره است.
اوحدی را چو تو باشی، چه غم از جور رقیبان؟
زانکه از تیغ نترسیده غم از نیش ندارد
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند تو باشد، چه نیازی به نگرانی از سوء نیت رقبا وجود دارد؟ زیرا کسی که از تیغ نمیترسد، از نیش و آسیب دیگران هم هراسی ندارد.