گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۲

ز هجر او دل من هر زمان به دست غم افتد
تنم ز دوری او در شکنجهٔ ستم افتد
شبی که قصهٔ درد دل شکسته نویسم
ز تاب سینه بسوزم که سوز در قلم افتد
قدم بپرسشم، ای بت، بنه، که چون تو بیایی
زمن دریغ نیاید سری که در قدم افتد
رها مکن که: به یک بارگی ز پای درآیم
که در کمند تو دیگر چو من شکار کم افتد
چو رشته شد تنم از هجر رشتهٔ زلفت
چه خوش بود سر این رشتها، اگر به هم افتد!
اگر به دست من افتد ز طرهٔ تو شکنجی
چنان شناس که: گنجی به دست بی‌درم افتد
چو اوحدی بوجود تو زنده شد به غم تو
وجود او چه تفاوت کند که در عدم افتد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز هجر او دل من هر زمان به دست غم افتد
تنم ز دوری او در شکنجهٔ ستم افتد
هوش مصنوعی: از دوری او دل من همیشه در غم و اندوه است و بدنم به خاطر جدایی‌اش در عذاب و رنج به سر می‌برد.
شبی که قصهٔ درد دل شکسته نویسم
ز تاب سینه بسوزم که سوز در قلم افتد
هوش مصنوعی: شبی که بخواهم از دل‌دردهایم بنویسم، به خاطر شدت ناراحتی‌ام آنچنان می‌سوزم که این سوزش در نوشته‌ام هم حس شود.
قدم بپرسشم، ای بت، بنه، که چون تو بیایی
زمن دریغ نیاید سری که در قدم افتد
هوش مصنوعی: ای محبوب، قدمی به سوی من بگذار، زیرا زمانی که تو بیایی، هیچ چیزی از من کم نخواهد شد، حتی سرم که در پای تو قرار می‌گیرد.
رها مکن که: به یک بارگی ز پای درآیم
که در کمند تو دیگر چو من شکار کم افتد
هوش مصنوعی: ترک نکن که ممکن است به یک باره از پای درآیم، چرا که در دام تو دیگر شکارهایی مانند من کم پیدا می‌شود.
چو رشته شد تنم از هجر رشتهٔ زلفت
چه خوش بود سر این رشتها، اگر به هم افتد!
هوش مصنوعی: وقتی که از دوری تو، بدنم به هم گره می‌خورد، چه خوب می‌شد که این گره‌ها از زلفت به هم بیفتند و متصل شوند!
اگر به دست من افتد ز طرهٔ تو شکنجی
چنان شناس که: گنجی به دست بی‌درم افتد
هوش مصنوعی: اگر به دست من بیفتد تاجی از موی تو، بدان که مثل این است که گنجی بی‌نظیر به دستم رسیده باشد.
چو اوحدی بوجود تو زنده شد به غم تو
وجود او چه تفاوت کند که در عدم افتد
هوش مصنوعی: زمانی که اوحدی به خاطر عشق و غم تو به زندگی روح تازه‌ای یافت، وجود او در حالتی از وجود به سر می‌برد، پس چه فرقی می‌کند اگر به عدم و ناپیدایی برود؟

حاشیه ها

1398/02/05 13:05
تردید

سلام گنجور جان
مصرع اول بیت پنجم رو تصحیح کن لطفا
چو رشته شد تنم از هجر رشتهٔ " سر " زلفت
سپاس