غزل شمارهٔ ۱۷۱
هیچ اربه صید دلها در زلف تابت افتد
اول بکشتن من عزم شتابت افتد
بسیار وعده دادی ما را به روز وصلی
چون روز وصل باشد، ترسم که خوابت افتد
چشمت خطا بسی کرد، ای ماهرخ چه باشد؟
گر بعد ازین خطاها رای صوابت افتد
یک ذره گر دل تو میلی بما نماید
از ذرهای چه نقصان در آفتابت افتد؟
در خواب اگر ببینی، ای مدعی، شب ما
زود آن قصب که داری بر ماهتابت افتد
بس خون فرو چکانی از دیده در غم او
مانند این نمکها گر در کبابت افتد
ای دل، مکن تو زان لب دیگر سال بوسه
زیرا که آن نیرزی کو در جوابت افتد
جانا، مگر نبیند فردا عذاب دوزخ
دل خستهای که امروز اندر عذابت افتد
من قدر سگ ندارم، پیش تو، خرم آن کس
کوهم نشینت آید، یا هم شرابت افتد
بار اوفتادگان را در سرزنش نگیری
ناگاه اگر ز عشقی خر در خلابت افتد
گر اوحدی ازین پس بر خاک آستانت
زین گونه اشک ریزد، کشتی در آبت افتد
غزل شمارهٔ ۱۷۰: باز بالای تو ما را در بلا خواهد نهادغزل شمارهٔ ۱۷۲: ز هجر او دل من هر زمان به دست غم افتد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هیچ اربه صید دلها در زلف تابت افتد
اول بکشتن من عزم شتابت افتد
هوش مصنوعی: هیچ شکارچی نمیتواند دلها را در زلف زیبایت به اسارت درآورد، مگر اینکه تصمیم بگیرد اول مرا به قتل برساند.
بسیار وعده دادی ما را به روز وصلی
چون روز وصل باشد، ترسم که خوابت افتد
هوش مصنوعی: تو وعدههای زیادی به ما دادی که در روز وصال با هم خواهیم بود. اما ترسم این است که وقتی آن روز فرا برسد، تو خواب باشی و غافل از این دیدار.
چشمت خطا بسی کرد، ای ماهرخ چه باشد؟
گر بعد ازین خطاها رای صوابت افتد
هوش مصنوعی: ای ماهرخ، چشمانت اشتباهات زیادی را مرتکب شدهاند. اگر پس از این همه خطا، باز هم بر سر عقل و درستی خود بمانی، چه خواهد شد؟
یک ذره گر دل تو میلی بما نماید
از ذرهای چه نقصان در آفتابت افتد؟
هوش مصنوعی: اگر دل تو کمی تمایل به ما داشته باشد، این عاطفه از یک ذره هم چه کمبودی در نورانیت تو ایجاد میکند؟
در خواب اگر ببینی، ای مدعی، شب ما
زود آن قصب که داری بر ماهتابت افتد
هوش مصنوعی: اگر در خواب ببینی که تو مدعی هستی، شب ما قبل از اینکه قصب (نی) که داری به ماهتابت بیفتد، زودتر از آن میگذرد.
بس خون فرو چکانی از دیده در غم او
مانند این نمکها گر در کبابت افتد
هوش مصنوعی: شما از شدت غم او آنقدر اشک میریزید که مانند نمکهایی که در آتش میافتند، به شدت بر شما اثر میگذارد.
ای دل، مکن تو زان لب دیگر سال بوسه
زیرا که آن نیرزی کو در جوابت افتد
هوش مصنوعی: ای دل، از آن لب دیگر سال بوسه نزن، زیرا که آن نیرویی که در مقابلش قرار میگیرد، به تو آسیب میزند.
جانا، مگر نبیند فردا عذاب دوزخ
دل خستهای که امروز اندر عذابت افتد
هوش مصنوعی: ای جانا، آیا نمیبیند فردا عذابی را که دل خستهای تجربه خواهد کرد، اگر امروز در رنج و عذاب تو باشد؟
من قدر سگ ندارم، پیش تو، خرم آن کس
کوهم نشینت آید، یا هم شرابت افتد
هوش مصنوعی: من به اندازه سگ ارزش ندارم، اما خوشبحال کسی که همنشین تو شود یا اولین نوبت شرابت را بنوشد.
بار اوفتادگان را در سرزنش نگیری
ناگاه اگر ز عشقی خر در خلابت افتد
هوش مصنوعی: هرگز به سرزنش کسانی که در سختی افتادهاند نپرداز، چرا که ممکن است ناگهان از شدت عشق و عشق ورزی به حالت عجیبی دچار شوی.
گر اوحدی ازین پس بر خاک آستانت
زین گونه اشک ریزد، کشتی در آبت افتد
هوش مصنوعی: اگر اوحدی از این به بعد بر خاک پایگاه تو اینگونه اشک بریزد، کشتیاش در آب تو غرق خواهد شد.
حاشیه ها
1399/12/28 15:02
مهرداد
با درود
به نظر من مصرع اول به جای هیچ باید پیچ نوشته شود
و در بیت هفتم مصرع اول بجای سال سوال درسته