غزل شمارهٔ ۱۶۸
بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح
بیا، که زنده به بوی تو میشوند ارواح
تویی، که وصل تو هر درد را بود درمان
تویی، که نام تو هر بند را بود مفتاح
فروغ روی تو بر جان چنان تجلی کرد
که بر سواد شب تیره پرتو مصباح
به راستی که: نظیرت کجا به دست آرد؟
هزار سال گر آفاق طی کند سیاح
من از شریعت عشق تو دارم این فتوی
که: می پرستی و رندی و عاشقیست مباح
صلاح ما همه در گوشهٔ خراباتست
چرا ملامت ما میکنند اهل صلاح؟
سزد که: خار خورند از رخ تو گل رویان
که بلبلیست ترا همچو اوحدی مداح
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح
بیا، که زنده به بوی تو میشوند ارواح
هوش مصنوعی: بیا که دیدن چهرهات در صبحگاه نشانهی خوشیمنی است. بیا که روحها به عطر تو زنده میشوند.
تویی، که وصل تو هر درد را بود درمان
تویی، که نام تو هر بند را بود مفتاح
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که پیوند با تو هر آلام و درد را تسکین میدهد و نام تو کلید هر قفلی است که میتواند مشکلات را باز کند.
فروغ روی تو بر جان چنان تجلی کرد
که بر سواد شب تیره پرتو مصباح
هوش مصنوعی: نور چهره تو بر جانم چنان تابید که مانند نوری که از یک چراغ در تاریکی شب میتابد، روشنایی بخشید.
به راستی که: نظیرت کجا به دست آرد؟
هزار سال گر آفاق طی کند سیاح
هوش مصنوعی: واقعاً کجا میتوان مانند تو را پیدا کرد؟ حتی اگر هزار سال هم سیاح در دنیا سفر کند.
من از شریعت عشق تو دارم این فتوی
که: می پرستی و رندی و عاشقیست مباح
هوش مصنوعی: من از قوانین عشق تو این را میدانم که پرستش، خوشگذرانی و شیدایی جایز است.
صلاح ما همه در گوشهٔ خراباتست
چرا ملامت ما میکنند اهل صلاح؟
هوش مصنوعی: بهتر است که ما در کنار میخانه و در جوار عشق و محبت باشیم، اما چرا کسانی که خود را درستکار میدانند، ما را سرزنش میکنند؟
سزد که: خار خورند از رخ تو گل رویان
که بلبلیست ترا همچو اوحدی مداح
هوش مصنوعی: درست است که گلهای زیبا از چهرهات خار میخورند، چون بلبلها به خاطر تو همانند اوحدی شاعر و مداح احترام خاصی به تو دارند.