غزل شمارهٔ ۱۶۶
بد میکنند مردم زان بیوفا حکایت
وانگه رسیده ما را دل دوستی به غایت
بنیاد عشق ویران، گر میزنم تظلم
ترتیب عقل باطل، گر میکنم شکایت
صد مهر دیده از ما، ناداده نیم بوسه
صد جور کرده بر ما، نادیده یک جنایت
آیا بر که گویم: این قصهٔ پریشان؟
یا بر که عرضه دارم این رنج بینهایت؟
عقلم به عشق او چون رخصت بداد، گفتم:
"روزی به سر در آیم زین عقل بیکفایت"
دل وصف او به نیکی کردی همیشه، آری
چون عشق سخت گردد دل کژ کند روایت
بیغم کجا توان بود؟ آسوده کی توان شد؟
نی زین طرف تحمل، نی زان جهت عنایت
در عشق او صبوری دل باز داد ما را
ورنه که خواست کردن درویش را رعایت؟
ای اوحدی، غم او برخود مگیر آسان
کین غصهٔ نهانی ناگه کند سرایت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بد میکنند مردم زان بیوفا حکایت
وانگه رسیده ما را دل دوستی به غایت
هوش مصنوعی: مردم به خاطر یکی از بیوفاها بدحالی میکنند و در این میان، دل ما به شدت به دوستی گرایش پیدا کرده است.
بنیاد عشق ویران، گر میزنم تظلم
ترتیب عقل باطل، گر میکنم شکایت
هوش مصنوعی: اگر عشق من خراب شده باشد، از ظلمی که بر من رفته شکایت میکنم و اگر عقل میگوید که این شکایت بیاساس است، با این حال از دل میزنم و فریاد میزنم.
صد مهر دیده از ما، ناداده نیم بوسه
صد جور کرده بر ما، نادیده یک جنایت
هوش مصنوعی: ما با وجود اینکه صد بار نگاه محبتآمیز به کسی نکردهایم، اما از طرف دیگر، بیخبر از خود، صد نوع کار زشت کردهایم که نشاندهندهی جنایتی بزرگ است.
آیا بر که گویم: این قصهٔ پریشان؟
یا بر که عرضه دارم این رنج بینهایت؟
هوش مصنوعی: به که بگویم این داستان سردرگم را؟ یا به که نشان دهم این درد عمیق را؟
عقلم به عشق او چون رخصت بداد، گفتم:
"روزی به سر در آیم زین عقل بیکفایت"
هوش مصنوعی: وقتی عشق او به من اجازه داد، گفتم روزی از این عقل ناتوان خارج میشوم.
دل وصف او به نیکی کردی همیشه، آری
چون عشق سخت گردد دل کژ کند روایت
هوش مصنوعی: دلت همیشه به خوبی از او سخن گفته است، اما وقتی عشق به شدت احساس شود، دل ممکن است دچار تردید و انحراف شود.
بیغم کجا توان بود؟ آسوده کی توان شد؟
نی زین طرف تحمل، نی زان جهت عنایت
هوش مصنوعی: بدون اندوه چطور میتوان زندگی کرد؟ آرامش کجا ممکن است؟ نه از این سو میتوان تحمل کرد و نه از آن سو میتوان کمکی یافت.
در عشق او صبوری دل باز داد ما را
ورنه که خواست کردن درویش را رعایت؟
هوش مصنوعی: در عشق او، ما دل خود را صبوری بخشیدیم، وگرنه چه کسی به خواستههای درویش توجه میکند؟
ای اوحدی، غم او برخود مگیر آسان
کین غصهٔ نهانی ناگه کند سرایت
هوش مصنوعی: ای اوحدی، غم و اندوه او را به راحتی بر خود حمل نکن، زیرا این ناراحتی پنهان ناگهان به تو منتقل میشود.
حاشیه ها
1399/11/23 12:01
ع.ر.گوهر
با درود...
بیت چهارم بی نهایت صحیح میباشد از جهت وزن و رعایت قافیه که به اشتباه بنهایت نگاشته شده است تصحیح بفرمایید
1399/11/27 08:01
Polestar
در بیت چهارم، مصراع اولش بعد از گویم، علامت دو نقطه نباید باشه
بنهایت هم اشتباه تایپی شده بجای بینهایت