غزل شمارهٔ ۱۵۶
شبی به ترک سر خویشتن بخواهم گفت
حکایت تو به مرد و به زن بخواهم گفت
حدیث چهره و قد و رخ تو سر تاسر
به پیش سوسن و سرو و سمن بخواهم گفت
ز چین زلف تو رمزی چو نافه سربسته
درین دو روز به مشک ختن بخواهم گفت
حکایت ذقن و زلف و عارضت، یعنی
حدیث یوسف و چاه و رسن بخواهم گفت
به جان رسید درین پیرهن تنم بیتو
به ترک صحبت این پیرهن بخواهم گفت
رقیب قصهٔ دردم که گفت میگویم
رها مکن که بگوید، که من بخواهم گفت
جنایتی که تو بر جان اوحدی کردی
گرم به گور بری در کفن بخواهم گفت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبی به ترک سر خویشتن بخواهم گفت
حکایت تو به مرد و به زن بخواهم گفت
هوش مصنوعی: شبی تصمیم دارم داستان تو را برای دیگران بگویم، هم برای مردان و هم برای زنان.
حدیث چهره و قد و رخ تو سر تاسر
به پیش سوسن و سرو و سمن بخواهم گفت
هوش مصنوعی: من میخواهم درباره زیبایی و ظرافت چهره، قامت و زیبایی تو سخن بگویم، که هر چیزی دیگر را در برابر آنها کماهمیت میسازد.
ز چین زلف تو رمزی چو نافه سربسته
درین دو روز به مشک ختن بخواهم گفت
هوش مصنوعی: ز موهای پیچ و تابدار تو، رازی پنهان همانند گلی که در بسته است، در این دو روز میخواهم از خوشبویی مشک ختن سخن بگویم.
حکایت ذقن و زلف و عارضت، یعنی
حدیث یوسف و چاه و رسن بخواهم گفت
هوش مصنوعی: من میخواهم داستان عشق و زیبایی تو را بازگو کنم، داستانی شبیه به قصه یوسف و چاه و گرفتار شدنش.
به جان رسید درین پیرهن تنم بیتو
به ترک صحبت این پیرهن بخواهم گفت
هوش مصنوعی: در این لباس، زندگیام در کنار تو به پایان رسیده و نمیتوانم بیشتر در کنار این لباس بمانم.
رقیب قصهٔ دردم که گفت میگویم
رها مکن که بگوید، که من بخواهم گفت
هوش مصنوعی: رقیب داستان درد من میگوید که رها نکنم و بگویم؛ چون من خودم میخواهم بگویم.
جنایتی که تو بر جان اوحدی کردی
گرم به گور بری در کفن بخواهم گفت
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساس عمیق رنج و درد ناشی از یک خیانت یا ظلمی میپردازد که نسبت به اوحدی صورت گرفته است. گویا این ظلم آنقدر بزرگ و غیرقابل تحمل است که از آن به عنوان جنایتی یاد میشود. شاعر به این احساس اشاره میکند که اگر اوحدی در زمین دفن شود، حتی در کفن او نیز این ظلم و خاطره تلخ را بازگو خواهد کرد. به عبارتی دیگر، این درد و وضعیت زخمهای عمیق روحی آنقدر تأثیرگذار است که فراموش نخواهد شد و حتی در آخرین لحظات زندگی او نیز باقی خواهد ماند.
حاشیه ها
1391/11/15 18:02
سعید
در بیت چهارم ، مصرع دوم جاه اشتباه است.
صحیح "چاه " است.
حدیث یوسف و چاه و رسن بخواهم گفت