غزل شمارهٔ ۱۲۸
ای آنکه پیشهٔ تو به جز کبر و ناز نیست
چون قامت تو سرو سهی سرفراز نیست
روشن دل کسی که تو باز آیی از درش
تاریک دیدهای که بر وی تو باز نیست
راهی که سر به کوی تو دارد حقیقتست
عشقی که مرد را به تو خواند مجاز نیست
هر خسته را که کعبهٔ دل خاک کوی تست
گو: سعی کن، که حاجت راه حجاز نیست
تن در نماز و روی به محرابها چه سود؟
چون روی دل به قبله و دل در نماز نیست
عیبم کنند مردم زاهد ز عشق، لیک
در زاهدان صومعه چندین نیاز نیست
آنکس نریزد این همه اشک چو خون ز چشم
رازش ز چشم خلق مپوشان، که راز نیست
ای اوحدی، مرو ز پی چشم مست او
بنشین، که روز فتنه به از احتزاز نیست
گر بخت یار میشود از کس مدد مخواه
بر خوان عشق حاجت دست دراز نیست
غزل شمارهٔ ۱۲۷: چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟غزل شمارهٔ ۱۲۹: هم خانهایم، روی گرفتن حلال نیست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آنکه پیشهٔ تو به جز کبر و ناز نیست
چون قامت تو سرو سهی سرفراز نیست
هوش مصنوعی: ای کسی که تنها ویژگیات فخر و تکبر است، آیا قامت تو همانند سرو بلند و استوار نیست؟
روشن دل کسی که تو باز آیی از درش
تاریک دیدهای که بر وی تو باز نیست
هوش مصنوعی: دل کسی که تو به او بازگردی، روشن و شاداب خواهد شد، اما اگر تو دوباره به زندگی او برنگردی، او فقط تاریکی و نومیدی را خواهد دید.
راهی که سر به کوی تو دارد حقیقتست
عشقی که مرد را به تو خواند مجاز نیست
هوش مصنوعی: راهی که به سمت تو میرود واقعی و حقیقی است، اما عشقی که مرد را به سوی تو میکشاند، ساخته و پرداختهی خیال و توهم است.
هر خسته را که کعبهٔ دل خاک کوی تست
گو: سعی کن، که حاجت راه حجاز نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش به یاد تو و عشق تو دچار خستگی است، بگو: تلاشت را بکن، زیرا برای برآورده شدن نیازها و خواستههایت هرگز نیازی به سفر به حجاز و کعبه نیست.
تن در نماز و روی به محرابها چه سود؟
چون روی دل به قبله و دل در نماز نیست
هوش مصنوعی: تن در نماز و رو به محراب بودن چه فایدهای دارد؟ وقتی که دل به سمت قبله نیست و در واقع در نماز حضور ندارد.
عیبم کنند مردم زاهد ز عشق، لیک
در زاهدان صومعه چندین نیاز نیست
هوش مصنوعی: مردم به خاطر عشق من را عیبجوئی میکنند، اما در دل زاهدان نیازی به این همه گردنکشی نیست.
آنکس نریزد این همه اشک چو خون ز چشم
رازش ز چشم خلق مپوشان، که راز نیست
هوش مصنوعی: کسی که به اندازهی زیادی اشک میریزد و مانند خون از چشمانش میریزد، نباید راز خودش را از چشم مردم پنهان کند، زیرا این راز دیگر واقعی نیست.
ای اوحدی، مرو ز پی چشم مست او
بنشین، که روز فتنه به از احتزاز نیست
هوش مصنوعی: ای اوحدی، از دنبال چشمان مست او نرو، زیرا در روزگار فتنه، آرامشت بهتر از هیاهو و اضطراب است.
گر بخت یار میشود از کس مدد مخواه
بر خوان عشق حاجت دست دراز نیست
هوش مصنوعی: اگر شانس به تو روی آورد، از هیچ کس کمک نخواهی خواست، زیرا در سفر عشق نیازی به درخواست ندارید.