غزل شمارهٔ ۱۲
چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
در سپردم به خدا، ای ز خدا دور، ترا
شاد نابوده ز وصل تو من و نابوده
توجفا کرده و من داشته معذور ترا
صورت پاک ترا از نظر پاک مپوش
که به جز دیدهٔ پاکان ندهد نور ترا
گر ز دیدار تو آگاه شوند اهل بهشت
سر مویی نفروشند به صد حور ترا
ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی
چه غم از حال ستمدیدهٔ رنجور ترا؟
تو که چون من ننشستی به غمی روز دراز
سخت کوتاه نماید شب دیجور ترا
اوحدی را ز نظر دور مدار، ای دل و جان
که دلارام ترا دارد و منظور ترا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
در سپردم به خدا، ای ز خدا دور، ترا
هوش مصنوعی: چون که از تو هیچ خبری نداشتم و دلم از دوریت رنجیده بود، تو را به خدا سپردم، ای کسی که از خدا دوری.
شاد نابوده ز وصل تو من و نابوده
توجفا کرده و من داشته معذور ترا
هوش مصنوعی: من از شادی ناشی از وصالت نابود شدهام و تو برای من بیحاصل و ناتوانی، درحالیکه من دلایل و عذرت را درک میکنم.
صورت پاک ترا از نظر پاک مپوش
که به جز دیدهٔ پاکان ندهد نور ترا
هوش مصنوعی: صورت زیبا و خالص تو را از نادیدنیها پنهان مکن، زیرا تنها چشمهای پاک میتوانند نور و زیباییات را ببینند.
گر ز دیدار تو آگاه شوند اهل بهشت
سر مویی نفروشند به صد حور ترا
هوش مصنوعی: اگر اهل بهشت از دیدار تو باخبر شوند، هرگز برای یک تار موی تو، حتی به قیمت صد حور، حاضر نخواهند شد.
ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی
چه غم از حال ستمدیدهٔ رنجور ترا؟
هوش مصنوعی: ای کسی که هرگز رنجی نبردهای و ستمی را تجربه نکردهای، چرا برای حال کسی که زیر فشار ستم است و رنج میکشد، غمگینی؟
تو که چون من ننشستی به غمی روز دراز
سخت کوتاه نماید شب دیجور ترا
هوش مصنوعی: تو که مثل من به غم و اندوه ننشستهای، روز طولانی و سخت برایت شب تار را کوتاهتر جلوه میکند.
اوحدی را ز نظر دور مدار، ای دل و جان
که دلارام ترا دارد و منظور ترا
هوش مصنوعی: اوحدی را از نظر دور نکن، ای دل و جان که او محبوب تو را میخواهد و آمال تو را در نظر دارد.
حاشیه ها
1393/01/10 20:04
امین کیخا
سپردن به معنی تحویل دادن را نباید با سپردن با فتحه روی دوم یعنی separdan اشتباه کرد این لغت دوم به معنی طی کردن است و شگفت اینکه سپر از همین واژه ریشه لغت فارسی سفر است که به عربی داده شده است و مسافر و بقیه از روی آن درست شده اند .
1396/09/08 03:12
جعفر مصباح
که دل آرام تو را دارد و منظور تو را