قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - وله غفرالله ذنوبه
اگر حقایق معنی به گوش جان شنوی
حدیث بیلب و گفتار بیزبان شنوی
دلت جگر بگرفتست، ورنه راز سپهر
ز ذره ذرهٔ گیتی زمان زمان شنوی
ز ناقلان زمین پند گوش کن، باری
چو آن حضور نداری کز آسمان شنوی
چو پای بستهٔ این قبه گشتهای، ناچار
درو هر آنچه بگویی سخن، همان شنوی
به اعتقاد تو بر فعل جز یقینی نیست
گرت به فعل بگویم، به صد زبان شنوی
حدیث با تو به اندازهٔ تو باید گفت
که گر بلند کنم اندکی، گران شنوی
بو اعظان نکنی گوش، غیر آن ساعت
که نام جنت و حلوای رایگان شنوی
به بوی سود کنی ترک خانه، ور نی تو
سفر کجا کنی، ار قصهٔ زیان شنوی؟
حدیث پیر ریایی ز عارفی بررس
که آنچنانکه فراخور بود چنان شنوی
اگر طریق هدایت روی تو، شرط آنست
که هر حدیث که خواهی، ز اهل آن شنوی
و گر نه نان به بهای کلیچه باید خورد
چو وصف آن تو هم از صاحب دکان شنوی
سخن به ریش دراز و به ریش کوته نیست
سخن بزرگ بود کان ز خردهدان شنوی
میان بره و گرگ آنزمان بدانی فرق
که کارنامهٔ این گله از شبان شنوی
چو غول نام دلیلی برد، روا نبود
که ریش برکنی، ای خواجه و روان شنوی
تو خود به باغ رو و گوش کن که: سرد بود
اگر فضیلت بلبل ز باغبان شنوی
کسی که فرق نداند میان قالب و جان
حدیث قالبی او چرا به جان شنوی؟
سخن، که از نفس ناتوان شود صادر
یقین بدان تو که: البته ناتوان شنوی
اگر بود خرد پیر با جوانی جفت
روا بود سخن پیر کز جوان شنوی
به رهروی رو و گر مشکلیت هست بپرس
که حل مشکل خود از چنین کسان شنوی
فتوح میطلبی؟ شعر اوحدی میخوان
که این غرض، که تو داری در آن میان شنوی
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰ - وله علیه الرحمه: جهان به دست تو دادند، تا ثواب کنیقصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - وله ایضا: چرا پنهان شدی از من؟ تو با چندین هویدایی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر حقایق معنی به گوش جان شنوی
حدیث بیلب و گفتار بیزبان شنوی
هوش مصنوعی: اگر با دل و جان به حقایق واقعی گوش فرا دهی، میتوانی مطالب عمیق و معنای ناپیدا را درک کنی، حتی اگر بدون کلام و زبان بیان شوند.
دلت جگر بگرفتست، ورنه راز سپهر
ز ذره ذرهٔ گیتی زمان زمان شنوی
هوش مصنوعی: دلت پر از غم و اندوه است، وگرنه میتوانی از رازهای آسمان به آرامی و به تدریج از هر گوشه این دنیا اطلاع پیدا کنی.
ز ناقلان زمین پند گوش کن، باری
چو آن حضور نداری کز آسمان شنوی
هوش مصنوعی: از افرادی که از تجربیات و حکمتهای زمین سخن میگویند، درس بگیر. زیرا اگر تو در آن مقام و حالت خاص نیستی که از آسمان الهام بگیری، بهتر است به نکات و نصایح این افراد گوش فرا دهی.
چو پای بستهٔ این قبه گشتهای، ناچار
درو هر آنچه بگویی سخن، همان شنوی
هوش مصنوعی: وقتی که در این مکان قرار گرفتهای، ناچار هستی هر چه بگویی، همان را خواهی شنید.
به اعتقاد تو بر فعل جز یقینی نیست
گرت به فعل بگویم، به صد زبان شنوی
هوش مصنوعی: به نظر تو، در مورد عمل هیچ چیزی جز واقعیت وجود ندارد. اگر درباره عمل با تو صحبت کنم، میتوانی با صد زبان مختلف آن را درک کنی.
حدیث با تو به اندازهٔ تو باید گفت
که گر بلند کنم اندکی، گران شنوی
هوش مصنوعی: برای اینکه با تو صحبت کنم، باید به اندازه ظرفیت و حال تو حرف بزنم، زیرا اگر کمی فراتر از آن بروم، ممکن است برایت سنگین و دشوار باشد.
بو اعظان نکنی گوش، غیر آن ساعت
که نام جنت و حلوای رایگان شنوی
هوش مصنوعی: اگر هشیار نباشی، فقط در آن زمان که نام بهشت و شیرینیهای رایگان را بشنوی، توجّه میکنی.
به بوی سود کنی ترک خانه، ور نی تو
سفر کجا کنی، ار قصهٔ زیان شنوی؟
هوش مصنوعی: اگر بوی منفعتی به مشامت برسد، خانه را ترک میکنی؛ وگرنه اگر سودی نباشد، سفر به کجا میکنی؟ اگر داستان خسارت و ضرر را بشنوی، چه فایدهای دارد؟
حدیث پیر ریایی ز عارفی بررس
که آنچنانکه فراخور بود چنان شنوی
هوش مصنوعی: حرفهای پیر سرمست را از عارفی بشنو که آنچه میگوید متناسب با حالت و موقعیت تو باشد.
اگر طریق هدایت روی تو، شرط آنست
که هر حدیث که خواهی، ز اهل آن شنوی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در مسیر هدایت قدم برداری، باید از افرادی که در این زمینه تخصص دارند، صحبتهایشان را بشنوی.
و گر نه نان به بهای کلیچه باید خورد
چو وصف آن تو هم از صاحب دکان شنوی
هوش مصنوعی: اگر انسان برای دستیابی به چیز مورد نظرش تلاشی نکند و تنها به سخنان دیگران اکتفا کند، باید دنبال چیزی برود که ارزشش را ندارد. در واقع، اگر کسی بخواهد چیز با ارزشی را به دست بیاورد، باید خود به آن برسد و صرف شنیدن از دیگران کافی نیست.
سخن به ریش دراز و به ریش کوته نیست
سخن بزرگ بود کان ز خردهدان شنوی
هوش مصنوعی: سخن، به ظاهر طولانی یا کوتاه نیست، بلکه اهمیت آن به عمق و بزرگی محتوا و معنا بستگی دارد. اگر تو به دانشهای کوچک و جزئی گوش دهی، در واقع به یک سخن بزرگ و عمیق دست پیدا کردهای.
میان بره و گرگ آنزمان بدانی فرق
که کارنامهٔ این گله از شبان شنوی
هوش مصنوعی: زمانی میتوانی تفاوت بین بره و گرگ را درک کنی که از رفتار و تجربهٔ شبان، اطلاعاتی دربارهٔ این گله به دست بیاوری.
چو غول نام دلیلی برد، روا نبود
که ریش برکنی، ای خواجه و روان شنوی
هوش مصنوعی: وقتی که غول، دلیلی را به نام خود میبرد، اصلاً مناسب نیست که به کسی آسیب برسانی، ای آقا و باعث دردسر شوی.
تو خود به باغ رو و گوش کن که: سرد بود
اگر فضیلت بلبل ز باغبان شنوی
هوش مصنوعی: به باغ برو و بر آواز بلبل دقت کن؛ خواه اگر چه سرد باشد، فضیلت و زیبایی صدای او از باغبان شنیدنیتر است.
کسی که فرق نداند میان قالب و جان
حدیث قالبی او چرا به جان شنوی؟
هوش مصنوعی: آن کسی که نتواند تمایز قائل شود بین ظواهر و باطن، چطور میتواند به عمق معنا پی ببرد؟
سخن، که از نفس ناتوان شود صادر
یقین بدان تو که: البته ناتوان شنوی
هوش مصنوعی: اگر سخنی از انسانی ضعیف و ناتوان بیرون بیاید، میدان که از آن شخص نیز ناتوانی را خواهی شنید.
اگر بود خرد پیر با جوانی جفت
روا بود سخن پیر کز جوان شنوی
هوش مصنوعی: اگر عقل و تجربهی یک فرد سالخورده با جوانی همراستا باشد، شنیدن سخنان او از سوی جوانان جایز و مناسب است.
به رهروی رو و گر مشکلیت هست بپرس
که حل مشکل خود از چنین کسان شنوی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال راهنما هستی و در حل مشکلاتت دچار مشکل شدهای، از افرادی که تجربه و دانش لازم دارند پرسش کن، زیرا راهحلهای تو را از آنها خواهی آموخت.
فتوح میطلبی؟ شعر اوحدی میخوان
که این غرض، که تو داری در آن میان شنوی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال پیروزی و فتح هستی، اشعار اوحدی را بخوان؛ چرا که منظور تو نیز در آن شعرها به خوبی بیان شده است.