قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - وله فیتقلب الاحوال
بس که بعد از تو خزانی و بهاری باشد
شام و صبح آید و لیلی و نهاری باشد
دل نگهدار، که بر شاهد دنیی ننهی
کین نه یاریست که او را غم یاری باشد
تو بدین دولت شش روزهٔ خود غره مباش
کین چنین صید به عمری دوسه بازی باشد
تا به کی قصهٔ مال و زر و بستان و سرای؟
سر خود گیر، که این مشغله فاری باشد
به چنین مملکتی شاد چه باشی؟ که درو
غایت مرتبت تختی و داری باشد
چه روی بر سرخاکی به تکبر؟ که و را
چون تو در هر قدمی چند هزاری باشد
کار خود را تو هم اکنون به قراری باز آر
ور نه فردا نهلندت که قراری باشد
آن چنان زی، که چو توفان اجل موج زند
گرد بر گرد تو از خیر حصاری باشد
تو که امروز چو کژدم همه را نیش زنی
مونس گور تو، شک نیست، که ماری باشد
بر حذر باش ز دود نفس مسکینان
که چنین دود هم از شعلهٔ ناری باشد
خاکساران چنین را به حقارت منگر
تو چه دانی که در آن گرد سواری باشد؟
آن برون آید از آن آتش سوزان فردا
که زرش را هم از امروز عیاری باشد
کشت نا کرده چرا دانه طمع میداری؟
آب ناداده زمین را چه بهاری باشد؟
اگر آن گنج گران میطلبی رنج ببر
گل مپندار که بیزحمت خاری باشد
پرشکار شکرینست جهان، مردی کو
که کمر بندد و در بند شکاری باشد؟
ما نه اینیم که فردا به حسابی باشیم
گر به تحقیق حسابی و شماری باشد
بر اسیران سر کوچه ببخشند مگر
آن کسان را که در آن خانه یساری باشد
اوحدی، رخت ز گرداب اجل بیرون بر
کین نه بحریست که امید کناری باشد
راه خود گم نکند در شب تاریک ضلال
هر کرا همچو خرد مشعله داری باشد
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - وله علیه الرحمه: نگفتمت که: منه دل برین خراب آباد؟قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - وله غفراللهله: چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بس که بعد از تو خزانی و بهاری باشد
شام و صبح آید و لیلی و نهاری باشد
هوش مصنوعی: پس از تو، هر لحظه و روزی مانند پاییز و بهار است. شب و صبح میآید و همچنان حال و هوای دیگری دارد.
دل نگهدار، که بر شاهد دنیی ننهی
کین نه یاریست که او را غم یاری باشد
هوش مصنوعی: دل خود را حفظ کن، زیرا در این دنیا بر روی کسی که دل خوشی ندارد تکیه نکن، چرا که او هیچ همدردی برای دیگران ندارد.
تو بدین دولت شش روزهٔ خود غره مباش
کین چنین صید به عمری دوسه بازی باشد
هوش مصنوعی: به این موفقیت و خوشحالی زودگذر خود مغرور نشو، زیرا این نوع پیروزیها ممکن است فقط چند روز به طول انجامد و در واقع نتیجهی تلاش و تلاشهای بیشتری باشد.
تا به کی قصهٔ مال و زر و بستان و سرای؟
سر خود گیر، که این مشغله فاری باشد
هوش مصنوعی: تا کی باید به داستان ثروت و باغ و خانه بپردازی؟ به خودت برس، زیرا این دغدغهها فقط دردسرآفرین هستند.
به چنین مملکتی شاد چه باشی؟ که درو
غایت مرتبت تختی و داری باشد
هوش مصنوعی: در چنین کشوری چه شادی میتوان داشت؟ که در آن بالاترین مقام و منزلت، فقط تختی است و داری.
چه روی بر سرخاکی به تکبر؟ که و را
چون تو در هر قدمی چند هزاری باشد
هوش مصنوعی: چرا بر خاکی به خودپسندی تکیه میکنی، در حالی که در هر قدمی که برمیداری هزاران نفر مثل تو وجود دارند؟
کار خود را تو هم اکنون به قراری باز آر
ور نه فردا نهلندت که قراری باشد
هوش مصنوعی: همین حالا کارهای خود را سامان بده، وگرنه فردا شرایط به گونهای خواهد شد که دیگر فرصتی برای ترتیب دادن کارهایت نخواهد داشت.
آن چنان زی، که چو توفان اجل موج زند
گرد بر گرد تو از خیر حصاری باشد
هوش مصنوعی: بهگونهای زندگی کن که وقتی زمان مرگ به سراغت میآید، مانند طوفانی باشد که دور تو را احاطه کرده اما هیچ چیز نتواند تو را محصور کند.
تو که امروز چو کژدم همه را نیش زنی
مونس گور تو، شک نیست، که ماری باشد
هوش مصنوعی: تو که امروز مانند کژدم به همه آسیب میزنی، شکی نیست که همدم مرگ تو، ماری خواهد بود.
بر حذر باش ز دود نفس مسکینان
که چنین دود هم از شعلهٔ ناری باشد
هوش مصنوعی: مواظب باش از تاثیر سخنان یا رفتار افرادی که در شرایط سختی هستند، زیرا این آسیبها میتواند به اندازهی آتش سوزاننده خوفناک باشد.
خاکساران چنین را به حقارت منگر
تو چه دانی که در آن گرد سواری باشد؟
هوش مصنوعی: به افرادی که به ظاهر بیاهمیت و بیارزش به نظر میرسند، با دید حقارت نگاه نکن. تو چه میدانی که ممکن است در دل آنها گنجینهای از ارزشها نهفته باشد؟
آن برون آید از آن آتش سوزان فردا
که زرش را هم از امروز عیاری باشد
هوش مصنوعی: فردا از دل آتش سوزانی بیرون خواهد آمد که امروز زر را هم آزمایش خواهد کرد.
کشت نا کرده چرا دانه طمع میداری؟
آب ناداده زمین را چه بهاری باشد؟
هوش مصنوعی: چرا به چیزی که هنوز به دست نیاوردهای امید داری؟ اگر زمین را آبیاری نکردهای، چگونه میتوانی انتظار باران و شکوفایی داشته باشی؟
اگر آن گنج گران میطلبی رنج ببر
گل مپندار که بیزحمت خاری باشد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به چیز گرانبهایی دست یابی، باید سختی بکشی. فکر نکن که به راحتی میتوانی به آنچه میخواهی برسی، زیرا بدون زحمت، به دست آوردن ارزشها ممکن نیست.
پرشکار شکرینست جهان، مردی کو
که کمر بندد و در بند شکاری باشد؟
هوش مصنوعی: جهان پر از زیبایی و لطف است، اما آیا مردی هست که آماده شود و در پی شکار این زیباییها باشد؟
ما نه اینیم که فردا به حسابی باشیم
گر به تحقیق حسابی و شماری باشد
هوش مصنوعی: ما اینگونه نیستیم که فردا بر اساس یک حساب و کتاب مشخص ارزشمند باشیم، حتی اگر به دقت حساب و شمار دقیق انجام شود.
بر اسیران سر کوچه ببخشند مگر
آن کسان را که در آن خانه یساری باشد
هوش مصنوعی: بر کسانی که در خیابانها هستند و گرفتار شدهاند، نشاط و شادی ببخشید، اما فقط به آنهایی که در خانهای با ویژگیهای خاصی زندگی میکنند، توجه داشته باشید.
اوحدی، رخت ز گرداب اجل بیرون بر
کین نه بحریست که امید کناری باشد
هوش مصنوعی: شخصی به نام اوحدی در اینجا میگوید که از مشکلات و خطرات زندگی رها شو، زیرا مانند دریا نیست که بتوان در آن به امید نجاتی دست یافت. اشاره به این دارد که با وجود خطر مرگ، باید تلاش کرد و ناامید نبود.
راه خود گم نکند در شب تاریک ضلال
هر کرا همچو خرد مشعله داری باشد
هوش مصنوعی: کسی که مانند خرد، روشنی و دانایی دارد، در شب تاریک و بیراهی، راه خود را گم نخواهد کرد.
حاشیه ها
1396/03/22 15:05
سیدجلال سلیلی
خاکساران جهان(چنین)را به حقارت منگر توچه دانی که درآن گرد سواری باشد به راستی که اوحدی مراغه ای علیه الرحمه چقدرزیبا خاکساران جهان را دراوج انسانیت میبیند ومیسراید.روحش شاد01-03-1396تبریز
1399/05/10 23:08
امیر جاویدی
سلام
بزرگان معنی فاری را نتوانستم پیدا کنم.
ممنون میشوم از دوستان که کمکم کنند.