گنجور

شمارهٔ ۴

عشق آمد و گرد فتنه بر جانم بیخت
دل خون شد و عقل رفت و صبرم بگریخت
زاین واقعه هیچ دوست دستم نگرفت
جز دیده که هر چه داشت در پایم ریخت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق آمد و گرد فتنه بر جانم بیخت
دل خون شد و عقل رفت و صبرم بگریخت
هوش مصنوعی: عشق وارد زندگی‌ام شد و باعث آشفتگی‌ام گردید. دل من به شدت غمگین شد و عقل و درک من از میان رفت و صبرم هم از دست رفت.
زاین واقعه هیچ دوست دستم نگرفت
جز دیده که هر چه داشت در پایم ریخت
هوش مصنوعی: از این حادثه، هیچ دوستی به یاری من نیامد، جز چشمانم که هر چه داشتند، بر زمین انداختند.