گنجور

شمارهٔ ۱۶

دل را خطری نیست سخن در جان است
جان افشانم که وقت جان افشان است
مرد ارچه به کار خویش سرگردان است
هم چارهٔ کار ازو بود گردانست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل را خطری نیست سخن در جان است
جان افشانم که وقت جان افشان است
هوش مصنوعی: دل نگران نیست، زیرا کلام در عمق وجود قرار دارد. من جانم را فدای لحظه‌ای می‌کنم که برای چنین فدا کردن مناسب است.
مرد ارچه به کار خویش سرگردان است
هم چارهٔ کار ازو بود گردانست
هوش مصنوعی: مردی که در کار خودش دچار سردرگمی است، باز هم خود اوست که می‌تواند راه حل مشکلش را پیدا کند.