شمارهٔ ۶۰
افسوس که عمر رفت و هشیاری نیست
دردا که امید خویشتن داری نیست
گفتم که چو بیدار شوم روز شود
هیهات که روز گشت و بیداری نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
افسوس که عمر رفت و هشیاری نیست
دردا که امید خویشتن داری نیست
هوش مصنوعی: متأسفانه عمر به سرعت سپری شد و دیگر خبری از هشیاری و آگاهی نیست. دردناک است که هیچ امیدی به بازگشت خود واقعیام ندارم.
گفتم که چو بیدار شوم روز شود
هیهات که روز گشت و بیداری نیست
هوش مصنوعی: گفتم که وقتی بیدار شوم، روز خواهد شد. اما ای کاش، چون روز آمده، بیداری برایم نیست.

اوحدالدین کرمانی