شمارهٔ ۱۴۲
ای دیدهٔ من فدای خاک در تو
گر فرمایی به دیده آیم بر تو
عشقت گوید که تو نداری سرما
بی سر بادا هرک ندارد سرِ تو
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دیدهٔ من فدای خاک در تو
گر فرمایی به دیده آیم بر تو
هوش مصنوعی: ای چشم من، جانم فدای خاک تو باشد. اگر خود بخواهی، به چشمانم به سوی تو خواهم آمد.
عشقت گوید که تو نداری سرما
بی سر بادا هرک ندارد سرِ تو
هوش مصنوعی: عشق تو میگوید که تو سرمایی نداری، بیآنکه تو را از خود بیخبر کند. هر کسی که سر و سامانی به تو نداشته باشد، نمیتواند آن را درک کند.

اوحدالدین کرمانی