گنجور

شمارهٔ ۵۸

با یار بگفتم به زبانی که مراست
کز آرزوی روی تو جانم برخاست
گفتا که قدم ز آرزو بیرون نه
کاین کار به آرزو نمی آید راست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با یار بگفتم به زبانی که مراست
کز آرزوی روی تو جانم برخاست
هوش مصنوعی: به دوست گفتم به زبانی که خودم می‌فهمم، که به خاطر آرزوی دیدن تو، جانم به تنگ آمده است.
گفتا که قدم ز آرزو بیرون نه
کاین کار به آرزو نمی آید راست
هوش مصنوعی: گفت: از آرزوها بیرون نرو، چرا که این کار با آرزو به نتیجه نمی‌رسد.