شمارهٔ ۷
پیری ز خرابات برون آمد مست
سجّاده به کول و کوزهٔ باده به دست
گفتم پیرا تو را به دل ایمان هست؟
ایمان به دل اندر است و دل نیست به دست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیری ز خرابات برون آمد مست
سجّاده به کول و کوزهٔ باده به دست
هوش مصنوعی: یک پیرمرد از میخانه بیرون آمد، در حالی که سجادهی خود را بر دوش انداخته و کوزهای پر از شراب در دست دارد.
گفتم پیرا تو را به دل ایمان هست؟
ایمان به دل اندر است و دل نیست به دست
هوش مصنوعی: به او گفتم آیا قلبم به تو ایمان دارد؟ ایمان در دل است و دل در اختیار ما نیست.