گنجور

باب سی و یکم - در حَیَا

قالَ اللّهُ تَعالی اَلَمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ یَرَیٰ.

عبداللّه بن عمر گوید رَضِیَ اللّه عَنْهُ که پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت شرم وحیا از ایمانست.

عبداللّه بن مسعود گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ روزی یارانرا گفت شرم دارید از خدای عَزَّوَجَلَّ چنانکه واجبست گفتند ما شرم می داریم از خدای عَزَّوَجَلَّ والحمداللّه، گفت نه آنست ولیکن هر که شرم دارد از خدای تعالی، بحقّ شرم، بگو سرّ نگاه دار و آنچه دروست، و شکم نگاه دارد وآنچه دروست، و یاد کن از مرگ و گور و هر که آخرت خواهد از زینت دنیا دست بدارد، و هر که این بکرد شرم داشت از خدای تعالی بحق شرم.

بعضی از حکما گفته اند شرم را زنده دارند بمجالست آنک از وی شرم دارند.

ابن عطا گوید علمِ بزرگترین، هیبت است و شرم، چون این هر دو از بنده بشد هیچ خیر نماند در وی.

ذوالنّون مصری گوید شرم، یافتن هیبت بود اندر دل با وحشت آنچه از تو رفته است از ناکردنیها.

و هم او گوید دوستی فرا سخن آرد و شرم خاموش کند و بیم بی آرام کند.

ابوعثمان گوید هر که اندر حیا سخن گوید و شرم ندارد از خدای عَزَّوَجَلَّ در آنچه گوید، مغرور بود.

ابوبکر اشکیب گوید حسن حدّاد اندر نزدیک عبداللّهِ مُنازل شد گفت از کجا می آئی گفت از مجلس ابوالقاسم مُذکِّر گفت اندر چه سخن می گفت، گفت اندر حیا عبداللّه گفت ای عجب از آن کس که اندر حیا سخن گوید و از خدای عَزَّوَجَلَّ شرم ندارد.

سری گوید حیا و انس، بدرِ دل آیند اگر در وی زهد و ورع یابند فرود آیند و اگر نیابند بازگردند.

جُرَیری گوید قرن پیشین معاملت میان ایشان بدین بود، و چون دین فرسوده شد، دیگر قرن را، معاملت بوفا بود تا وفا بشد قرن دیگر از پس ایشان معاملت بمروّت کردند مروّت نیز برخاست، قرن دیگر از پس ایشان، معاملت بحیا کردند تا حیا برخاست پس مردمان چنان شدند که معامله برغبت و رَهْبت کردند.

و گویند در قول خدای تعالی اندر قصّۀ یوسف عَلَیْهِ السَّلام وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِها لَولا اَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ که برهان آن بود که زلیخا جامه بر روی آن بت افکند که در گوشۀ خانه بود، یوسف عَلَیْهِ السَّلامُ گفت چه میکنی گفت شرم دارم از وی، یوسف عَلَیْهِ السَّلامُ گفت من بشرم اولیترم از آفریدگار خویش.

و گویند درین آیت دیگر فَجاءَتْهُ اِحْدیهما تَمْشی عَلَی اسْتِحْیاءٍ گویند دختر شعیب پیغامبر عَلَیْهِ السَّلامُ شرم داشت از موسی عَلَیْهِ السَّلامُ از آنکه ویرا مهمان همی خواند، شرم میداشت که نباید که موسی اجابت کند، صفت میزبان، شرم بود و آن شرمِ کرم بود.

ابوسلیمان دارانی گوید خداوند تعالی گوید بندۀ من از من شرم نداری عیبهای تو که بر مردمان بود فراموش کردم، و موضعها که اندر زمین گناه کردی آن بقعه را فراموش گردانیدم و زَلّتهای تو از اُمّ الکتاب محو کردم و روز قیامت اندر شمار، با تو استقصا نکنم.

گویند مردی از بیرون مسجد نماز میکرد او را گفتند چرا در مسجد نماز نکنی گفت شرم دارم که در خانۀ او شوم و در وی عاصی شده ام.

از علامتی شرمگنی آنست که ویرا جایی نبینند که از آن ویرا شرم باید داشت.

کسی دیگر می گوید شبی بیرون شدیم و میرفتیم مردی دیدیم خفته در بیشۀ و اسبی آنجا چرا میکرد ویرا فرا جنبانیدیم گفتم نترسی در چنین جای مخوف از ددگان، سربرداشت و گفت من شرم دارم که از غیر او ترسم، سر باز نهاد و بخفت.

خداوند تعالی وحی فرستاد بعیسی عَلَیْهِ السَّلامُ که خویشتن را پند ده اگر پند پذیرفتی والّا شرم دار از من که مردمانرا پند دهی.

و گفته اند حیا بر وجوه است حیای جنایت است چون حیای آدم عَلَیْهِ السَّلامُ که او را گفتند ای آدم از ما می گریزی از ما گفت نه، یارب ولیکن شرم میدارم و حیای تقصیر است چون حیای فریشتگان که گویند یارب ترا نپرستیدیم بحقّ عبادت تو و حیای اجلال است چون حیای اسرافیل عَلَیْهِ السَّلامُ بپر، خویشتن را بپوشید از شرم خدای تعالی و حیای کرم آنست که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شرم داشت از امّتان، که گفتی بیرون شوید از خانۀ من تا خداوند تعالی گفت ولامُسْتَْأنِسینَ لِحَدیثٍ.

و حیای حشمت است چنانکه امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب کَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ را بود که مقداد را گفت تا حکم مَذْی از پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بپرسید.

و حیای استحقارست چنانکه موسی عَلَیْهِ السَّلامُ گفت یارب شرم دارم که مرا حاجتی بود از دنیا از تو سؤال کنم، خداوند تَبارَکَ وَتَعالی گفت یاموسی تا نمک دیگ و علف گوسفندان از من خواه، و حیای ربّ است سُبْحانَهُ وَتَعالی نامۀ بمهر ببنده دهد پس از آن که بصراط گذشته باشد اندر وی نوشته ای گوید بندۀ من کردی آنچه کردی من شرم دارم که آن بر تو پدیدار کنم، برو که ترا بیامرزیدم.

از استاد ابوعلی شنیدم که یحیی بن معاذ اندر ین خبر گفت سبحان آن خدائی که بنده گناه کند و خدای تعالی شرم دارد از وی.

و شرم خداوند تعالی بر صفت شرم بندگان روا نبود، حیا از وی، بمعنی ترک بود.

فضیلِ عیاض گوید پنج چیز است از علامت بدبختی، سختی دل، و نابودن اشک در چشم و بی شرمی، و رغبت اندر دنیا، و در ازای امل.

و اندر بعضی از کتابها است که خدای عَزَّوَجَلَّ گوید بندۀ من انصاف من بندهد مرا بخواند من شرم دارم که ویرا باز زنم و وی گناه همی کند و از من شرم ندارد.

و بدانک حیا گدازش آرد گویند شرم گداختن دل بود از آنچه مولی جَلَّ جَلالُهُ داند از تو، و گفته اند حیا انقباض دل بود از تعظیم خدای عَزَّوَجَلَّ.

و گفته اند چون بنده خواهد کی مجلس کند تا خلق را پند دهد فریشتگانی که بر وی موکّل اند آواز دهند که خویشتن را پند ده بدانچه برادرانرا پند میدهی و الّا شرم دار از آفریدگار خویش که او ترا می بیند.

جُنید را از شرم پرسیدند گفت دیدن آلا باشد از خداوند خویش و رؤیت تقصیر از خویشتن ازین دو معنی حالی تولّد کند آنرا حیا خوانند.

واسطی گوید بشرمگن عرق می دود و آن زیادتی است که اندرو بود و مادام تا اندر نفس، چیزی بود از حیا مصروف بود.

و از استاد ابوعلی شنیدم که گفت حیا دست بداشتن دعوی بود پیش خدای عَزَّوَعَلا.

ابوبکر ورّاق را گویند که گفت بسیار وقت بود که دو رکعت نماز کنم و من از آن بازگردم چنان باشم که کسی از دزدی بازگردد، از شرم داشتن.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قالَ اللّهُ تَعالی اَلَمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ یَرَیٰ.
هوش مصنوعی: آیا او نمی‌داند که خداوند او را می‌بیند؟
عبداللّه بن عمر گوید رَضِیَ اللّه عَنْهُ که پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت شرم وحیا از ایمانست.
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمر نقل می‌کند که پیغمبر اسلام فرمودند که شرم و حیا بخشی از ایمان است.
عبداللّه بن مسعود گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ روزی یارانرا گفت شرم دارید از خدای عَزَّوَجَلَّ چنانکه واجبست گفتند ما شرم می داریم از خدای عَزَّوَجَلَّ والحمداللّه، گفت نه آنست ولیکن هر که شرم دارد از خدای تعالی، بحقّ شرم، بگو سرّ نگاه دار و آنچه دروست، و شکم نگاه دارد وآنچه دروست، و یاد کن از مرگ و گور و هر که آخرت خواهد از زینت دنیا دست بدارد، و هر که این بکرد شرم داشت از خدای تعالی بحق شرم.
هوش مصنوعی: عبدالله بن مسعود روایت کرده است که پیامبر (ص) روزی به یاران خود فرمودند: از خداوند عز و جل شرم داشته باشید، همانطور که شایسته است. یاران گفتند ما از خداوند عز و جل شرم داریم، و خدا را شکر. پیامبر (ص) فرمودند: اینطور نیست. بلکه هر کس واقعاً از خداوند شرم دارد، باید راز خود را حفظ کند و از آنچه در دل دارد مراقبت کند، شکم خود را کنترل کند و از آنچه در آن است نگهداری کند. همچنین، به یاد مرگ و قبر باشد و کسی که به دنبال آخرت است، باید از زینت‌های دنیا دست بکشد. هر کس این را انجام دهد، واقعاً از خداوند عز و جل شرم دارد.
بعضی از حکما گفته اند شرم را زنده دارند بمجالست آنک از وی شرم دارند.
هوش مصنوعی: برخی از اندیشمندان ادعا کرده‌اند که برای حفظ و تقویت حس شرم، باید در جمع یا کنار افرادی قرار بگیرند که از آن‌ها خجالت می‌کشند.
ابن عطا گوید علمِ بزرگترین، هیبت است و شرم، چون این هر دو از بنده بشد هیچ خیر نماند در وی.
هوش مصنوعی: ابن عطا می‌گوید که بالاترین نوع علم، موجب هیبت و شرم است؛ زیرا اگر بنده‌ای از این دو ویژگی بی‌بهره باشد، هیچ خوبی در وجود او باقی نخواهد ماند.
ذوالنّون مصری گوید شرم، یافتن هیبت بود اندر دل با وحشت آنچه از تو رفته است از ناکردنیها.
هوش مصنوعی: ذوالنون مصری می‌گوید: شرم ناشی از احساس عظمت و جلالی است که در دل وجود دارد و با ترس از کارهایی که از انسان سر زده، همراه است.
و هم او گوید دوستی فرا سخن آرد و شرم خاموش کند و بیم بی آرام کند.
هوش مصنوعی: او می‌گوید دوستی باعث می‌شود که آدم راحت‌تر صحبت کند و از شرم و خجالت دور شود و همچنین اضطراب و نگرانی‌اش کاهش یابد.
ابوعثمان گوید هر که اندر حیا سخن گوید و شرم ندارد از خدای عَزَّوَجَلَّ در آنچه گوید، مغرور بود.
هوش مصنوعی: ابوعثمان می‌گوید هر کسی که در مورد حیا صحبت کند و از خداوند در آنچه می‌گوید شرم نداشته باشد، دچار خودپسندی است.
ابوبکر اشکیب گوید حسن حدّاد اندر نزدیک عبداللّهِ مُنازل شد گفت از کجا می آئی گفت از مجلس ابوالقاسم مُذکِّر گفت اندر چه سخن می گفت، گفت اندر حیا عبداللّه گفت ای عجب از آن کس که اندر حیا سخن گوید و از خدای عَزَّوَجَلَّ شرم ندارد.
هوش مصنوعی: ابوبکر اشکیب می‌گوید: حسن حداد به نزد عبدالله رسید و از او پرسید از کجا می‌آیی؟ او گفت از جلسه ابوالقاسم مذکر. حسن پرسید که در مورد چه موضوعی صحبت می‌کردند؟ عبدالله پاسخ داد که درباره حیا. حسن گفت، عجیب است کسی درباره حیا صحبت کند اما از خداوند عزّو جل شرم نداشته باشد.
سری گوید حیا و انس، بدرِ دل آیند اگر در وی زهد و ورع یابند فرود آیند و اگر نیابند بازگردند.
هوش مصنوعی: اگر انسان دارای حیا و انس باشد، این ویژگی‌ها به دل او وارد می‌شوند. اگر در دل او زهد و ورع وجود داشته باشد، این ویژگی‌ها در او تثبیت می‌شوند و در غیر این صورت، از او دور خواهند شد.
جُرَیری گوید قرن پیشین معاملت میان ایشان بدین بود، و چون دین فرسوده شد، دیگر قرن را، معاملت بوفا بود تا وفا بشد قرن دیگر از پس ایشان معاملت بمروّت کردند مروّت نیز برخاست، قرن دیگر از پس ایشان، معاملت بحیا کردند تا حیا برخاست پس مردمان چنان شدند که معامله برغبت و رَهْبت کردند.
هوش مصنوعی: جرّیری می‌گوید که در قرن گذشته، معامله بین مردم به‌این‌صورت بود. هنگامی که اصول و قواعد دین به فرسودگی گرفتار شد، در قرن بعد، معامله بر اساس وفا انجام می‌شد و وقتی که وفا به پایان رسید، در قرن بعدی مردم بر اساس مروت و جوانمردی با یکدیگر معامله می‌کردند و این مروت نیز از بین رفت. در قرن بعد، مردم معاملاتشان را بر پایه حیا انجام دادند و زمانی که حیا نیز کاهش یافت، مردم به گونه‌ای شدند که بر اساس علاقه و اشتیاق با هم معامله می‌کردند.
و گویند در قول خدای تعالی اندر قصّۀ یوسف عَلَیْهِ السَّلام وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِها لَولا اَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ که برهان آن بود که زلیخا جامه بر روی آن بت افکند که در گوشۀ خانه بود، یوسف عَلَیْهِ السَّلامُ گفت چه میکنی گفت شرم دارم از وی، یوسف عَلَیْهِ السَّلامُ گفت من بشرم اولیترم از آفریدگار خویش.
هوش مصنوعی: در داستان یوسف علیه‌السلام آمده است که زلیخا به او تمایل پیدا کرد و خود یوسف نیز به او فکر کرد، اما اگر نشانه‌ای از پروردگارش نمی‌دید، احتمالاً به او پاسخ می‌داد. این نشانه زمانی بود که زلیخا لباسش را بر روی بت خانه انداخت و یوسف از او پرسید که چه می‌کند. زلیخا گفت که از بت شرم دارد، اما یوسف پاسخ داد که او باید از خداوند خود بیشتر شرم کند.
و گویند درین آیت دیگر فَجاءَتْهُ اِحْدیهما تَمْشی عَلَی اسْتِحْیاءٍ گویند دختر شعیب پیغامبر عَلَیْهِ السَّلامُ شرم داشت از موسی عَلَیْهِ السَّلامُ از آنکه ویرا مهمان همی خواند، شرم میداشت که نباید که موسی اجابت کند، صفت میزبان، شرم بود و آن شرمِ کرم بود.
هوش مصنوعی: در این آیه آمده است که یکی از دختران شعیب پیامبر با حالت شرم به سمت موسی می‌آید. او از اینکه موسی او را به عنوان مهمان دعوت کرده، احساس شرم می‌کند، زیرا نمی‌خواهد که او این دعوت را بپذیرد. این شرم بیانگر ادب و نزاکت اوست.
ابوسلیمان دارانی گوید خداوند تعالی گوید بندۀ من از من شرم نداری عیبهای تو که بر مردمان بود فراموش کردم، و موضعها که اندر زمین گناه کردی آن بقعه را فراموش گردانیدم و زَلّتهای تو از اُمّ الکتاب محو کردم و روز قیامت اندر شمار، با تو استقصا نکنم.
هوش مصنوعی: ابوسلیمان دارانی می‌گوید خداوند متعال فرموده است: ای بنده من، از من شرم نمی‌کنی؟ من عیب‌ها و نقص‌های تو که در برابر مردم بوده را فراموش کرده‌ام و نقاطی که در زمین گناه کردی را نیز فراموش کرده‌ام. گناهان تو را از دفتر اعمال پاک کرده‌ام و در روز قیامت، به حساب تو رسیدگی نخواهم کرد.
گویند مردی از بیرون مسجد نماز میکرد او را گفتند چرا در مسجد نماز نکنی گفت شرم دارم که در خانۀ او شوم و در وی عاصی شده ام.
هوش مصنوعی: روزی مردی در بیرون مسجد مشغول نماز خواندن بود. از او پرسیدند که چرا در داخل مسجد نماز نمی‌خوانی. او پاسخ داد که از این کار شرم دارد، زیرا در خانه خدا حضور یافته و در عین حال مرتکب خلاف شده است.
از علامتی شرمگنی آنست که ویرا جایی نبینند که از آن ویرا شرم باید داشت.
هوش مصنوعی: علامت شرم این است که فرد در جایی دیده نشود که برای او باعث خجالت باشد.
کسی دیگر می گوید شبی بیرون شدیم و میرفتیم مردی دیدیم خفته در بیشۀ و اسبی آنجا چرا میکرد ویرا فرا جنبانیدیم گفتم نترسی در چنین جای مخوف از ددگان، سربرداشت و گفت من شرم دارم که از غیر او ترسم، سر باز نهاد و بخفت.
هوش مصنوعی: شخصی می‌گوید که یک شب به بیرون رفته بودند و مردی را در جنگل خوابیده دیدند. در کنار او، اسبی هم بود. آنها مرد را بیدار کردند و گفتند که نترس، در این مکان ترسناکی از جانوران. مرد سرش را بلند کرد و گفت: "من از هیچ‌کس جز او نمی‌ترسم." سپس دوباره سرش را پایین برد و خوابش برد.
خداوند تعالی وحی فرستاد بعیسی عَلَیْهِ السَّلامُ که خویشتن را پند ده اگر پند پذیرفتی والّا شرم دار از من که مردمانرا پند دهی.
هوش مصنوعی: خداوند به عیسی علیه‌السلام وحی فرستاد که خودت را نصیحت کن و اگر از این نصیحت بهره بردی، خوب است؛ اما اگر نتوانی شنیده‌های خود را در عمل نشان دهی، باید از این که به دیگران نصیحت می‌کنی شرم‌ساری کنی.
و گفته اند حیا بر وجوه است حیای جنایت است چون حیای آدم عَلَیْهِ السَّلامُ که او را گفتند ای آدم از ما می گریزی از ما گفت نه، یارب ولیکن شرم میدارم و حیای تقصیر است چون حیای فریشتگان که گویند یارب ترا نپرستیدیم بحقّ عبادت تو و حیای اجلال است چون حیای اسرافیل عَلَیْهِ السَّلامُ بپر، خویشتن را بپوشید از شرم خدای تعالی و حیای کرم آنست که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شرم داشت از امّتان، که گفتی بیرون شوید از خانۀ من تا خداوند تعالی گفت ولامُسْتَْأنِسینَ لِحَدیثٍ.
هوش مصنوعی: حیا به نوعی رفتار یا احساس شرم اشاره دارد که می‌تواند در شرایط مختلف ظهور کند. حیا در زمینه جنایت، شبیه به حیا و شرمی است که آدم (علیه‌السلام) داشت زمانی که گفتند آیا از ما فرار می‌کنی؟ او پاسخ داد که نه، اما از این موضوع شرمنده است. همچنین حیا در زمینه تقصیر نیز وجود دارد، مانند حیا و احساس گناه فرشتگان که گفتند ما تو را به درستی عبادت نکردیم. حیا در زمینه احترام نیز وجود دارد، مثل شرم اسرافیل (علیه‌السلام) که از عظمت و جلال خداوند شرم می‌کند و خود را از آن می‌پوشاند. به علاوه، حیا در نهایت به کرم و لطف نیز مربوط می‌شود، چنانکه پیامبر (صلى الله عليه و آله) از مردم شرم داشت و به آنها گفت که از خانه‌ام بیرون بروید، تا خداوند به او گفت که نباید اینگونه عمل کند.
و حیای حشمت است چنانکه امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب کَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ را بود که مقداد را گفت تا حکم مَذْی از پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بپرسید.
هوش مصنوعی: حیا و احترام به خود در رفتار انسان بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب به مقداد اشاره کرد که از پیامبر اسلام درباره حکم مَذی سوال کند.
و حیای استحقارست چنانکه موسی عَلَیْهِ السَّلامُ گفت یارب شرم دارم که مرا حاجتی بود از دنیا از تو سؤال کنم، خداوند تَبارَکَ وَتَعالی گفت یاموسی تا نمک دیگ و علف گوسفندان از من خواه، و حیای ربّ است سُبْحانَهُ وَتَعالی نامۀ بمهر ببنده دهد پس از آن که بصراط گذشته باشد اندر وی نوشته ای گوید بندۀ من کردی آنچه کردی من شرم دارم که آن بر تو پدیدار کنم، برو که ترا بیامرزیدم.
هوش مصنوعی: حیا به معنای احترام و شرم است. به‌طوری که موسی (علیه‌السلام) به خداوند می‌گوید: «خداوندا، از تو شرم دارم که نیازهایی از دنیا را از تو درخواست کنم». خداوند به او می‌فرماید: «ای موسی، حتی اگر نمک دیگ یا علف گوسفندانت را از من بخواهی، شرم بر من نیست». این حیا در خداوند بدین معناست که وقتی بندگانش از صراط عبور کردند، نامه‌ای با مهر خویش به آن‌ها می‌دهد و در آن نوشته است: «ای بندۀ من، تو کارهایی انجام دادی و من شرم دارم که آن را به تو نشان دهم. برو که تو را می‌بخشم».
از استاد ابوعلی شنیدم که یحیی بن معاذ اندر ین خبر گفت سبحان آن خدائی که بنده گناه کند و خدای تعالی شرم دارد از وی.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی شنیدم که یحیی بن معاذ درباره این موضوع گفت: پاک است آن خدایی که بنده گناه می‌کند و خداوند بزرگ از او شرم دارد.
و شرم خداوند تعالی بر صفت شرم بندگان روا نبود، حیا از وی، بمعنی ترک بود.
هوش مصنوعی: شرم و حیا خداوند بر بندگانش مجاز نیست و حیا در مورد او به معنای ترک کردن است.
فضیلِ عیاض گوید پنج چیز است از علامت بدبختی، سختی دل، و نابودن اشک در چشم و بی شرمی، و رغبت اندر دنیا، و در ازای امل.
هوش مصنوعی: فضیل عیاض می‌گوید پنج نشانه از بدبختی وجود دارد: سختی دل، کمبود اشک در چشم، بی‌شرمی، تمایل به دنیا و امیدهای بی‌اساس.
و اندر بعضی از کتابها است که خدای عَزَّوَجَلَّ گوید بندۀ من انصاف من بندهد مرا بخواند من شرم دارم که ویرا باز زنم و وی گناه همی کند و از من شرم ندارد.
هوش مصنوعی: در برخی از کتاب‌ها آمده است که خداوند می‌فرماید: "بنده‌ام، وقتی با انصاف به من دعا می‌کند، من شرمنده می‌شوم که او را رد کنم، در حالی که او گناه می‌کند و از من شرم ندارد."
و بدانک حیا گدازش آرد گویند شرم گداختن دل بود از آنچه مولی جَلَّ جَلالُهُ داند از تو، و گفته اند حیا انقباض دل بود از تعظیم خدای عَزَّوَجَلَّ.
هوش مصنوعی: حیا باعث می‌شود که انسان دلش بلرزد و شرمنده شود از آنچه خداوند متعال از او می‌داند. همچنین گفته شده که حیا به معنای فشردگی و تنگی دل بر اثر احترام به خداوند است.
و گفته اند چون بنده خواهد کی مجلس کند تا خلق را پند دهد فریشتگانی که بر وی موکّل اند آواز دهند که خویشتن را پند ده بدانچه برادرانرا پند میدهی و الّا شرم دار از آفریدگار خویش که او ترا می بیند.
هوش مصنوعی: برخی گفته‌اند که اگر بنده بخواهد جلسه‌ای برگزار کند تا به مردم نصیحت کند، فرشتگانی که بر او نظارت دارند، به او هشدار می‌دهند که ابتدا باید خودش را نصیحت کند با چیزهایی که به برادرانش می‌آموزد، و اگر این کار را نکند، باید از خداوند خود شرم کند زیرا او همیشه او را می‌بیند.
جُنید را از شرم پرسیدند گفت دیدن آلا باشد از خداوند خویش و رؤیت تقصیر از خویشتن ازین دو معنی حالی تولّد کند آنرا حیا خوانند.
هوش مصنوعی: جُنید وقتی از شرم از او سوال کردند، گفت که دیدن زیبایی‌های خداوند باید باعث احساس شرم شود، و اگر کسی خود را کم‌ارج و معیوب ببیند، این نیز باید موجب شرم او باشد. از ترکیب این دو مفهوم، حالتی به وجود می‌آید که آن را حیا می‌نامند.
واسطی گوید بشرمگن عرق می دود و آن زیادتی است که اندرو بود و مادام تا اندر نفس، چیزی بود از حیا مصروف بود.
هوش مصنوعی: واسطی می‌گوید که انسان‌ها همیشه در تلاشند و این تلاش در آن‌ها به قدری زیاد است که تا زمانی که نفس می‌کشند، نشانه‌هایی از حیا در وجودشان وجود دارد.
و از استاد ابوعلی شنیدم که گفت حیا دست بداشتن دعوی بود پیش خدای عَزَّوَعَلا.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی شنیدم که می‌گفت حیا به معنی خودداری از طرح درخواست‌ها و دعاها در پیشگاه خداوند متعال است.
ابوبکر ورّاق را گویند که گفت بسیار وقت بود که دو رکعت نماز کنم و من از آن بازگردم چنان باشم که کسی از دزدی بازگردد، از شرم داشتن.
هوش مصنوعی: ابوبکر ورّاق می‌گوید که مدت زیادی است که وقتی دو رکعت نماز می‌خواند، بعد از آن به حالتی می‌رسد که انگار از دزدی برگشته است، به خاطر شرم و حیا.