اندر قَنَاعَتْ
قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ عَمِلَ صالِحاً مَنْ ذَکَرٍ اَو اُنْثی وَهُوَ مُْؤمِنٌ فَلَنُحِیْیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبةً الآیه.
بسیاری از مفسّران گفته اند که حیوة طیّبه قناعت است اندر دنیا.
جابِر عبداللّه گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت قناعت گنجی است که بنرسد.
و ابوهَریره رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت پرهیزگار باش تا عابدترین مردمان باشی و خرسند باش تا شاکرترین مردمان باشی و هرچه خویشتن راخواهی مردمانرا خواه تا مؤمن باشی و با همسایگان همسایگی نیکوکن تا مسلمان باشی و بسیار مخند که خندۀ بسیار دلرا بمیراند.
و گفته اند درویشان مرده اند اِلّا آنک خدای تعالی او را بعزّ قناعت زنده کند.
بشر حافی گوید قناعت پادشاهی است آرام نگیرد مگر اندر دل مؤمن.
احمدبن ابی الحواری گوید ابوسلیمان دارانی گفت قناعت از رضا، بجای ورع از زهد است این اوّلِ رضا بود و آن اوّلِ زهد.
گفته اند قناعت آرام دل بود بوقت نایافتن آنچه دوست داری.
ابوبکر مراغی گوید عاقل آنست که کار دنیا تدبیر بقناعت کند.
ابوعبداللّهِ خفیف گوید قناعت طلب ناکردنست آنرا که در دست تو نیست و بی نیاز شدن است بدانچه هست و در معنی آنکه خدای عزّوجلّ می گوید رِزْقاً حسناً گفته اند قناعت است.
محمّدبن علیّ الترمذی گوید قناعت رضا دادنست بآنچه قسمت کرده اند از روزی.
و دیگر گفته اند قناعت بسنده کردنست بآنچه بود و بیشتر را طلب ناکردن.
وهب بن مُنبّه گوید عزّ و توانگری بجولان بیرون شدند قناعت را دیدند بنزدیک او بایستادند.
و گفته اند هرکس که قناعتش فربه بود همه خوردنیهاش خوش بود.
ابوحازم بقصّابی بگذشت گوشت فربه میفروخت، قصّاب گفت یا با حازم ازین گوشت بخر که فربه است گفت سیم ندارم گفت زمانت دهم، گفت من خود را زمان دهم نیکوتر از آنک تو زمان دهی.
و گفته اند قانع ترین مردمان کیست گفت آنک مردمانرا معاونت بیش کند و مؤنت کم افکند. و اندر زبور است که قانع توانگرست اگرچه گرسنه باشد.
و گفته اند خداوند تعالی پنج چیز بپنج جای بنهاد عزّ اندر طاعت، و ذلّ اندر معصیت، و هیبت اندر قیام شب، و حکمت اندر شکم خالی، و توانگری اندر قناعت.
ابراهیم مارستانی گوید کینه بکش از حرص خویش بقناعت چنانک از دشمن کشی بقصاص.
ذوالنّون مصری گوید هر که قناعت کند از اهل زمانه راحت یابد و بر همگنان مهتر گردد.
کتّانی گوید هر که حرص بقناعت بفروشد ظفر یابد بعزّ و مروت.
و گفته اند هر که چشم بر چیز مردمان دارد اندوه وی دائم بود.
گویند مردی حکیم را دیدند که تره از سر آب فرا می گرفت و میخورد، این مرد گفت ای حکیم اگر تو خدمت سلطان کنی ترا این نبایستی خورد حکیم گفت اگر تو بدین قناعت کردی خدمت سلطانت نمی بایستی کرد.
و گفته اند عُقاب عزیز است در پریدن و چشم کس اندر وی نرسد و صیّاد اندر وی طمع نکند از بلندی که پرد، چون طمع مُردار کند فرود آید و بدام گرفتار شود.
و گویند چون موسی علیه السّلام حدیث طمع کرد بخضر علیه السَّلام گفت، لوشئتَ لَتِّخَذْتَ عَلَیْهِ اَجْرَاً. گفت اگر مرادت بودی مزدی فراستدی. خضر گفت علیه السّلام هذَا فِراقٌ بَیْنی وَبَینَک.
و گویند چون موسی این بگفت میان موسی و خضر علیهماالسَّلام آهوئی بایستاد، هر دو گرسنه بودند آن نیمه که از جانب موسی بود خام بود و آنک از جانب خضر بود پخته بود.
و اندر معنی این آیة که اِنَّ الْاَبْرارَ لَفی نَعیمٍ. گفته اند این قناعت باشد اندر دنیا. و اِنَّ الفُجَّارَ لَفی جَحیمِ حرص بود اندر دنیا.
قُولُه تَعالی فَکُّ رَقَبَةٍ رهائی بود از ذلّ حرص.
و معنی این آیة اِنَّما یُریدُاللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهلَ الْبَیْتِ.
خدای عَزَّوَجَلَّ گوید من خواهم که شما را از رجس پاک کنم که رجس بخل و طمع بود و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً و شما را پاکیزه گردانم یعنی بسخاوت و ایثار.
و اندر دیگر آیة قصّۀ سلیمان علیه السّلام گفت رَبِّ هَبْ لی مُلْکاً لایَنْبَغِی لِاَحَدٍ مِنْ بَعدِی.
مرا ملکی ده که از پس من کس را نباشد آن ملک یعنی مقامی اندر قناعت که از اشکال خویش بدان یگانه باشم و راضی بقضای تو.
و معنی آیة دیگر لَاُعَذَّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً یعنی قناعتش بازستانم و ویرا بطمع مبتلا کنم یعنی دعا کنم تا خدای او را بدین مبتلا کند.
بویزید را گفتند بچه یافتی این چه یافتی گفت اسباب دنیا جمع کردم و بر سن قناعت ببستم و اندر منجنیق صدق نهادم، و بدریای نومیدی انداختم و براحت افتادم.
عبدالوهّاب گوید بنزدیک جنید بودم بوقت موسم، بسیاری عجم و مولَّدان گرد وی نشسته بودند، مردی پانصد دینار بیاورد و پیش او نهاد و گفت برین قوم تفرقه کن. جنید گفت جزین مال دیگر داری گفت دارم و بسیار دارم گفت دیگرت مال همی باید گفت باید، گفت بردار که تو اولی تری باین زر و قبول نکرد.
برگردان به زبان ساده
اندر قَنَاعَتْ
هوش مصنوعی: قناعت به معنای راضی بودن به آنچه که داریم و استفاده از آن به بهترین شکل ممکن است. این ویژگی به ما کمک میکند تا در زندگی کمتر به دنبال چیزهای اضافی باشیم و بیشتر بر روی داشتههای خود تمرکز کنیم. قناعت نه تنها سلامتی روحی و روانی ما را بهبود میبخشد، بلکه به ما آموزش میدهد که ارزش هر لحظه از زندگی را بدانیم و از آن چه داریم لذت ببریم. با قناعت، ما میتوانیم با کمتر از آنچه که معمولاً جامعه از ما میخواهد، زندگی شادتر و آرامتری داشته باشیم.
قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ عَمِلَ صالِحاً مَنْ ذَکَرٍ اَو اُنْثی وَهُوَ مُْؤمِنٌ فَلَنُحِیْیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبةً الآیه.
هوش مصنوعی: خداوند متعال میفرماید: هر کسی که کار نیکویی انجام دهد، چه مرد باشد یا زن، و او مؤمن باشد، ما او را به زندگی نیکویی زنده خواهیم کرد.
بسیاری از مفسّران گفته اند که حیوة طیّبه قناعت است اندر دنیا.
هوش مصنوعی: بسیاری از مفسران معتقدند که زندگی خوب و شیرین در جهان به قناعت و عدم وابستگی به امکانات مادی برمیگردد.
جابِر عبداللّه گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت قناعت گنجی است که بنرسد.
هوش مصنوعی: جابِر عبداللّه میگوید که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: قناعت، گنجی است که هرگز تمام نمیشود.
و ابوهَریره رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت پرهیزگار باش تا عابدترین مردمان باشی و خرسند باش تا شاکرترین مردمان باشی و هرچه خویشتن راخواهی مردمانرا خواه تا مؤمن باشی و با همسایگان همسایگی نیکوکن تا مسلمان باشی و بسیار مخند که خندۀ بسیار دلرا بمیراند.
هوش مصنوعی: ابوهريره میگوید که پیامبر صلىاللهعليهوسلم فرمود: اگر پرهیزکار باشی، از عابدان بهترین خواهی بود. اگر شاد باشی، شکرگزارترین آدمها خواهی شد. آنچه را برای خود میخواهی، برای دیگران نیز بخواه تا مؤمن باشی و با همسایگان خود مهربان باش تا مسلمان واقعی باشی. همچنین، از خندیدن زیاد پرهیز کن زیرا خندهی بسیار میتواند دل را بکشد.
و گفته اند درویشان مرده اند اِلّا آنک خدای تعالی او را بعزّ قناعت زنده کند.
هوش مصنوعی: گفتهاند که درویشان از دنیا رفتهاند، مگر اینکه خداوند متعال آنها را با عزت قناعت زنده کند.
بشر حافی گوید قناعت پادشاهی است آرام نگیرد مگر اندر دل مؤمن.
هوش مصنوعی: قناعت، همانند یک پادشاهی است که تنها در دل مؤمنان سکونت میکند و برای کسی که اهل ایمان باشد، آرامش و رضایت به ارمغان میآورد.
احمدبن ابی الحواری گوید ابوسلیمان دارانی گفت قناعت از رضا، بجای ورع از زهد است این اوّلِ رضا بود و آن اوّلِ زهد.
هوش مصنوعی: احمد بن ابی الحواری نقل میکند که ابوسلیمان دارانی اظهار داشت که قناعت از رضایت بهدست میآید و این به جای پرهیزکاری ناشی از زهد است. این به معنای این است که ابتدا باید به رضایت درونی رسید و سپس به مراحل زهد و پرهیزکاری پرداخت.
گفته اند قناعت آرام دل بود بوقت نایافتن آنچه دوست داری.
هوش مصنوعی: گفته شده است که قناعت یعنی راضی بودن به آنچه داریم، باعث آرامش دل میشود، به خصوص وقتی چیزی که دوست داریم را پیدا نمیکنیم.
ابوبکر مراغی گوید عاقل آنست که کار دنیا تدبیر بقناعت کند.
هوش مصنوعی: ابوبکر مراغی میگوید: شخص عاقل کسی است که در زندگی دنیوی خود، با قناعت و صرفهجویی تدبیر کند.
ابوعبداللّهِ خفیف گوید قناعت طلب ناکردنست آنرا که در دست تو نیست و بی نیاز شدن است بدانچه هست و در معنی آنکه خدای عزّوجلّ می گوید رِزْقاً حسناً گفته اند قناعت است.
هوش مصنوعی: ابوعبدالله خفیف میگوید قناعت به این معنی است که انسان نباید به چیزهایی که در دست ندارد، توجه کند و از آنها طلب کند. بلکه باید از آنچه که در اختیار دارد، بینیاز شود. در این زمینه، خداوند عزوجل میفرماید: "رزقاً حسناً"، و برخی بر این باورند که قناعت به معنای همین بینیازی و شکرگزاری از نعمتهای موجود است.
محمّدبن علیّ الترمذی گوید قناعت رضا دادنست بآنچه قسمت کرده اند از روزی.
هوش مصنوعی: محمّدبن علیّ الترمذی میگوید قناعت یعنی این که به آنچه که سرنوشت برای ما مقدر کرده است از روزی، راضی باشیم.
و دیگر گفته اند قناعت بسنده کردنست بآنچه بود و بیشتر را طلب ناکردن.
هوش مصنوعی: برخی گفتهاند قناعت به معنی راضی بودن به همان چیزی است که داریم و نخواستن چیزهای بیشتر از آن.
وهب بن مُنبّه گوید عزّ و توانگری بجولان بیرون شدند قناعت را دیدند بنزدیک او بایستادند.
هوش مصنوعی: وهب بن منبه روایت میکند که عزت و ثروت به میدان آمدند و در آنجا قناعت را دیدند و پیش او ایستادند.
و گفته اند هرکس که قناعتش فربه بود همه خوردنیهاش خوش بود.
هوش مصنوعی: گفته شده است که هرکسی که قناعت و رضایت درونی داشته باشد، از تمام غذاهایی که میخورد لذت بیشتری خواهد برد.
ابوحازم بقصّابی بگذشت گوشت فربه میفروخت، قصّاب گفت یا با حازم ازین گوشت بخر که فربه است گفت سیم ندارم گفت زمانت دهم، گفت من خود را زمان دهم نیکوتر از آنک تو زمان دهی.
هوش مصنوعی: ابوحازم به یک قصابی رسید که گوشت چرب میفروخت. قصاب به او گفت که یا از این گوشت چرب بخر که خوب است. ابوحازم پاسخ داد که پولی ندارم. قصاب گفت که میتواند به او زمان بدهد تا پولش را بیاورد. ابوحازم در پاسخ گفت که من خودم را زمان دادن، از اینکه تو به من زمان بدهی، بهتر میدانم.
و گفته اند قانع ترین مردمان کیست گفت آنک مردمانرا معاونت بیش کند و مؤنت کم افکند. و اندر زبور است که قانع توانگرست اگرچه گرسنه باشد.
هوش مصنوعی: گفتهاند قانعترین افراد چه کسانی هستند؟ پاسخ این است که آنهایی که به دیگران کمک بیشتری میکنند و بار کمتری بر دوش دیگران میگذارند. همچنین در کتاب زبور آمده است که فرد قانع، حتی اگر گرسنه باشد، ثروتمند است.
و گفته اند خداوند تعالی پنج چیز بپنج جای بنهاد عزّ اندر طاعت، و ذلّ اندر معصیت، و هیبت اندر قیام شب، و حکمت اندر شکم خالی، و توانگری اندر قناعت.
هوش مصنوعی: در کلامی گفته شده که خداوند متعال پنج ویژگی را در پنج مکان قرار داده است: عظمت و شوکت را در اطاعت از خود، خفت و ذلت را در معصیت، هیبت و عظمت را در برپایی شبزندهداری، حکمت را در شکم خالی و توانگری و ثروت را در قناعت و رضایت به آنچه داریم.
ابراهیم مارستانی گوید کینه بکش از حرص خویش بقناعت چنانک از دشمن کشی بقصاص.
هوش مصنوعی: ابراهیم مارستانی میگوید از حرص و طمع خود کینه به دل نگیر و به قناعت راضی شو، همانطور که از دشمنانت انتقام نمیگیری.
ذوالنّون مصری گوید هر که قناعت کند از اهل زمانه راحت یابد و بر همگنان مهتر گردد.
هوش مصنوعی: ذوالنون مصری میگوید افرادی که به قناعت و رضایت از آنچه دارند میرسند، از سختیها و دغدغههای زمانه راحتتر میشوند و در میان دیگران مقام و منزلت بالاتری پیدا میکنند.
کتّانی گوید هر که حرص بقناعت بفروشد ظفر یابد بعزّ و مروت.
هوش مصنوعی: کتّانی میگوید: هر کس که میل به جمعآوری ثروت را با قناعت معاوضه کند، به عزت و بزرگمنشی دست مییابد.
و گفته اند هر که چشم بر چیز مردمان دارد اندوه وی دائم بود.
هوش مصنوعی: گفتهاند که اگر کسی به اموال و داشتههای دیگران حسد بورزد، همیشه در غم و اندوه خواهد بود.
گویند مردی حکیم را دیدند که تره از سر آب فرا می گرفت و میخورد، این مرد گفت ای حکیم اگر تو خدمت سلطان کنی ترا این نبایستی خورد حکیم گفت اگر تو بدین قناعت کردی خدمت سلطانت نمی بایستی کرد.
هوش مصنوعی: روزی مردی حکیم را دید که از کنار آب تره میچید و میخورد. او به حکیم گفت: "ای حکیم، اگر تو به خدمت سلطان بروی، دیگر نباید این غذا را بخوری." حکیم پاسخ داد: "اگر تو با این وضعیت قناعت کنی، دیگر نیازی به خدمت سلطان نخواهی داشت."
و گفته اند عُقاب عزیز است در پریدن و چشم کس اندر وی نرسد و صیّاد اندر وی طمع نکند از بلندی که پرد، چون طمع مُردار کند فرود آید و بدام گرفتار شود.
هوش مصنوعی: درباره عقاب گفتهاند که در پرواز بسیار ارزشمند است و هیچکس نمیتواند به او برسد. شکارچیان نیز جرئت ندارند به او نزدیک شوند، چون او از ارتفاعات پرواز میکند. اما زمانی که طمع به او دست دهد و به زمین بیفتد، گرفتار دام میشود.
و گویند چون موسی علیه السّلام حدیث طمع کرد بخضر علیه السَّلام گفت، لوشئتَ لَتِّخَذْتَ عَلَیْهِ اَجْرَاً. گفت اگر مرادت بودی مزدی فراستدی. خضر گفت علیه السّلام هذَا فِراقٌ بَیْنی وَبَینَک.
هوش مصنوعی: وقتی حضرت موسی علیهالسلام امید داشت که از حضرت خضر علیهالسلام بهرهای ببرد، به او گفت: اگر میخواستید، میتوانستید از من چیزی دریافت کنید. خضر پاسخ داد که اگر واقعاً میخواستی، میتوانستی پاداشی به دست آوری. سپس خضر گفت: اینجا دیگر زمان جدایی ما فرا رسیده است.
و گویند چون موسی این بگفت میان موسی و خضر علیهماالسَّلام آهوئی بایستاد، هر دو گرسنه بودند آن نیمه که از جانب موسی بود خام بود و آنک از جانب خضر بود پخته بود.
هوش مصنوعی: میگویند زمانی که موسی این را گفت، در بین او و خضر سلام الله علیهما، آهویی ایستاد. هر دو گرسنه بودند. بخشی که به سمت موسی بود خام بود و بخشی که به سمت خضر بود پخته بود.
و اندر معنی این آیة که اِنَّ الْاَبْرارَ لَفی نَعیمٍ. گفته اند این قناعت باشد اندر دنیا. و اِنَّ الفُجَّارَ لَفی جَحیمِ حرص بود اندر دنیا.
هوش مصنوعی: در مورد این آیه گفتهاند که برترینها در نعمت هستند و این نعمت میتواند به معنای قناعت در زندگی دنیوی باشد. همچنین فاجران در آتش عذاب هستند که این عذاب ناشی از حرص و طمع در این دنیا است.
قُولُه تَعالی فَکُّ رَقَبَةٍ رهائی بود از ذلّ حرص.
هوش مصنوعی: گفتار خدا یعنی آزاد کردن بندهای، نجاتی است از ذلت وابستگی و حرص.
و معنی این آیة اِنَّما یُریدُاللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهلَ الْبَیْتِ.
هوش مصنوعی: خداوند تنها میخواهد ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک و پاکیزه سازد.
خدای عَزَّوَجَلَّ گوید من خواهم که شما را از رجس پاک کنم که رجس بخل و طمع بود و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً و شما را پاکیزه گردانم یعنی بسخاوت و ایثار.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید که میخواهد شما را از آلودگیها پاک کند، آلودگیهایی مانند بخل و طمع، و شما را به پاکی واقعی برساند؛ یعنی با بخشندگی و ایثار روحتان را تزکیه کند.
و اندر دیگر آیة قصّۀ سلیمان علیه السّلام گفت رَبِّ هَبْ لی مُلْکاً لایَنْبَغِی لِاَحَدٍ مِنْ بَعدِی.
هوش مصنوعی: و در آیهای دیگر از داستان سلیمان علیهالسلام آمده است که او از خداوند درخواست کرد: "پروردگارا، به من سلطنتی عطا کن که شایسته هیچکس بعد از من نباشد."
مرا ملکی ده که از پس من کس را نباشد آن ملک یعنی مقامی اندر قناعت که از اشکال خویش بدان یگانه باشم و راضی بقضای تو.
هوش مصنوعی: به من نعمتی بده که بعد از من کسی نتواند به آن دست یابد، یعنی مکانی در قناعت که فقط من به خاطر ویژگیهای خودم در آن احساس یگانگی داشته باشم و به سرنوشت تو راضی باشم.
و معنی آیة دیگر لَاُعَذَّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً یعنی قناعتش بازستانم و ویرا بطمع مبتلا کنم یعنی دعا کنم تا خدای او را بدین مبتلا کند.
هوش مصنوعی: به این معناست که من او را به شدت مجازات خواهم کرد و او را از قناعتش دور میکنم و به آرزوها و طمعهایش دچار میسازم، به طوری که دعا میکنم خداوند او را به این مشکلات دچار کند.
بویزید را گفتند بچه یافتی این چه یافتی گفت اسباب دنیا جمع کردم و بر سن قناعت ببستم و اندر منجنیق صدق نهادم، و بدریای نومیدی انداختم و براحت افتادم.
هوش مصنوعی: به بویزید گفتند: بچه، تو چه چیزی به دست آوردهای؟ او پاسخ داد که وسایل دنیوی را جمع کرده و بر اصل قناعت تأکید کردهام. همچنین در منجنیق صداقت قرار دادهام و خود را به دریا و امید سپردهام و اکنون در آرامش به سر میبرم.
عبدالوهّاب گوید بنزدیک جنید بودم بوقت موسم، بسیاری عجم و مولَّدان گرد وی نشسته بودند، مردی پانصد دینار بیاورد و پیش او نهاد و گفت برین قوم تفرقه کن. جنید گفت جزین مال دیگر داری گفت دارم و بسیار دارم گفت دیگرت مال همی باید گفت باید، گفت بردار که تو اولی تری باین زر و قبول نکرد.
هوش مصنوعی: عبدالوهّاب narrates که در نزد جنید بودم هنگام موسم، و پیرامون او جمعی از عجمیها و مولّدان نشسته بودند. مردی آمد و پانصد دینار آورد و آن را پیش جنید گذاشت و خواست که بین این قوم تفرقه بیندازد. جنید گفت آیا غیر از این پول چیز دیگری داری؟ مرد گفت بله، چیزهای زیادی دارم. جنید گفت خوب، باید آنها را هم بگویی. مرد گفت این پول را بردار که تو در این مورد شایستهتر هستی، اما جنید آن را نپذیرفت.