گنجور

باب هیجدهم - در غیبت

در غیبت

قالَ اللّهُ تَعالی اَیُحِبُ اَحَدُکُم اَنْ یْأکُلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیْتاً. ابوهُرَیْره گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که مردی با رسول علیه السّلام نشسته بود برخاست و برفت بعضی از قوم گفتند چه عاجز کسی است رسول گفت صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گوشت برادر خویش بخوردید و او را غیبت کردید.

خداوند تعالی وحی کرد بموسی علیه السّلام که هر که بمیرد و توبه کرده باشد از غیبت، آخر کسی بود که اندر بهشت شود و هرکه بمیرد ومُصِرّ بود بر آن، اوّل کسی بود که در دوزخ شود.

کسی گوید اندر نزدیک ابن سیرین شدم. حجّاج را غیبت کردم، ابن سیرین گفت خدای تعالی حاکمی عادلست چنانک از حجّاج انصاف ستاند حجّاج را نیز انصاف دهد و تو فردا چون خدایرا بینی کمترین گناهی که کرده باشی سختر بود بر تو از بزرگترین گناهی که حجّاج کرده باشد.

ابراهیم ادهم را بدعوتی خواندند آنجا شد، مردی را یاد کردند که نیامده بود و گفتند او گرانیست ابراهیم گفت این معنی با من نفس کردست که حاضر آمده ام جائی که مردمان راغیبت کنند برخاست و بیرون شد و هیچ چیز نخورد تا بسه روز. و گفته اند مثل آنک مردمانرا غیبت کند چنان بود که کسی منجنیقی بر پای کند و حسنات خویش شرق و غرب می اندازد.

یکی خراسانی را تفرقه می کند و یکی عراقی را و یکی حجازی را و یکی ترک را، حسنات خویش است که تفرفه می کند و چون از آن فارغ شود هیچ از حسنات او باو نماند.

و گویند بندۀ باشد روز قیامت که نامۀ وی بیارند و در آنجا هیچ نیکوئی نبود، گوید نماز و روزه و طاعت من کو گویند همه عملهای تو باطل شد، بغیبت کردن مسلمانان.

و گفته اند هر که او را غیبت کنند ایزد تعالی نیمی از گناهش بیامرزد.

سفیان بن الحسین گوید نزدیک ایاس بن معاویه بودم، کسی را غیبت کردم مرا گفت امسال غزاء روم و ترکستان کردی گفتم نه، گفت روم و ترک از تو آسوده اند و برادر مسلمان از تو آسوده نیست.

و گفته اند در قیامت نامۀ بندۀ فرا وی دهند نیکوئیها و حسنات بیند که نکرده باشد گویند این بدانست که ترا غیبت کرده اند و تو ندانستۀ.

سفیان ثوری را پرسیدند از قول پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ اَهْلَ الْبَیْتِ اللَّحِمینَ. معنی خبر آنست که خدای دشمن دارد اهل خانۀ را که اندرو گوشت بسیار بود گفت آنرا خواست که مردمانرا غیبت کنند که غیبت کردن، گوشت مسلمان خوردن باشد.

بنزدیک عبداللّه مبارک حدیث غیبت همی رفت گفت اگر کسی را غیبت کردمی پدر و مادر را کردمی که ایشان اولیتراند بحسنات من.

یحیی بن معاذ گوید حظّ مؤمن از تو سه چیز باید که بود که یکی آنک اگر منفعتی نتوانی کرد او را مضرّتی نرسانی و اگر شادش نکنی اندهگنش نکنی و اگر مدح او نکنی او را مذمّت نگوئی.

حسن بصری را گفتند فلان ترا غیبت کرد، طبقی حلوا فرستاد آن مرد را گفت شنیدم که همه حسنات خویش بمن فرستادی بهدیه، خواستم که ترا مکافات کنم بدان.

انس گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت هر که چادر شرم بینداخت او را غیبت نباشد.

جنید گوید اندر مسجد شونیزیه نشسته بودم منتظر جنازۀ و اهل بغداد جمله منتظر این جنازه، تا نماز کنیم. درویشی دیدم اثر عبادت بر وی، چیزی میخواست از مردمان، با خویشتن گفتم اگر این درویش کار کی بکردی تا خویشتن را صیانت کردی بهتر بودی، چون بازگشتم، ورد شب بر من مانده بود از نماز و گریستن و چیزهای دیگر، آن همه وردها بر من گران آمد و بیدار می بودم نشسته، خوابم گرفت آن درویش را بخواب دیدم که او را بیاوردند برخوانی نهاده، پیش من و گفتند بخور از گوشت او که تو او را غیبت کردی و حال مرا پیدا کردند گفتم من او را غیبت نکردم، با خویشتن چیزی گفتم، گفتند تو از آن جمله نباشی که مثل آن از تو رضا دهند، از وی حلالی خواه. چون بامداد بود او را طلب بسیار کردم، باز نیافتم، بعد از گردیدن بسیار، او را دیدم بر کنارۀ جوئی که تره شسته بودند آن برگ ترها می چید که از آن بیفتاده بود، سلام کردم بر وی گفت باز سر آن خاطر شوی یا نه یا اباالقاسم گفتم نه گفت غَفَراللّهُ لَنا وَلَکَ.

از ابوجعفر بلخی می آید که وی گوید بنزدیک ما جوانی بود از اهل بلخ، مجاهده و عبادت بسیار کردی ولیکن غیبت کردی از هر گونۀ، روزی دیدم او را بنزدیک مخنّثان گفتم او را که یا فلان این چه حالست گفت آن وَقیعت من در مردمان مرا اینجا فکندست، بمخنّثی ازینان مبتلا شده ام اکنون خدمت ایشان میکنم و آن حالها که تو دیدی همه شد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قالَ اللّهُ تَعالی اَیُحِبُ اَحَدُکُم اَنْ یْأکُلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیْتاً. ابوهُرَیْره گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که مردی با رسول علیه السّلام نشسته بود برخاست و برفت بعضی از قوم گفتند چه عاجز کسی است رسول گفت صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گوشت برادر خویش بخوردید و او را غیبت کردید.
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرموده است: آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادرش را هنگامی که مرده است بخورد؟ ابوهریره رضی الله عنه نقل می‌کند که مردی در کنار رسول الله علیه‌السلام نشسته بود، سپس برخاست و رفت. برخی از قوم گفتند که او بسیار ناتوان است. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم فرمودند که شما به غیبت برادر خود پرداخته و مانند این است که گوشت او را خورده‌اید.
خداوند تعالی وحی کرد بموسی علیه السّلام که هر که بمیرد و توبه کرده باشد از غیبت، آخر کسی بود که اندر بهشت شود و هرکه بمیرد ومُصِرّ بود بر آن، اوّل کسی بود که در دوزخ شود.
هوش مصنوعی: خداوند به موسی علیه‌السلام وحی فرمود که هر کسی که بمیرد و از غیبت توبه کرده باشد، آخرین فردی خواهد بود که وارد بهشت می‌شود. اما آن کسی که می‌میرد و بر غیبت ادامه می‌دهد، اولین کسی خواهد بود که به دوزخ می‌رود.
کسی گوید اندر نزدیک ابن سیرین شدم. حجّاج را غیبت کردم، ابن سیرین گفت خدای تعالی حاکمی عادلست چنانک از حجّاج انصاف ستاند حجّاج را نیز انصاف دهد و تو فردا چون خدایرا بینی کمترین گناهی که کرده باشی سختر بود بر تو از بزرگترین گناهی که حجّاج کرده باشد.
هوش مصنوعی: کسی می‌گوید که نزد ابن سیرین رفتم و راجع به حجّاج سخنان بدی گفتم. ابن سیرین پاسخ داد که خداوند حاکمی عادل است و اگر از حجّاج انصاف بگیرد، به او انصاف خواهد داد. سپس افزود که وقتی فردا خدا را ببینی، فکر کن کمترین گناهی که خود کرده‌ای بر تو سخت‌تر خواهد بود تا بزرگ‌ترین گناهی که حجّاج انجام داده است.
ابراهیم ادهم را بدعوتی خواندند آنجا شد، مردی را یاد کردند که نیامده بود و گفتند او گرانیست ابراهیم گفت این معنی با من نفس کردست که حاضر آمده ام جائی که مردمان راغیبت کنند برخاست و بیرون شد و هیچ چیز نخورد تا بسه روز. و گفته اند مثل آنک مردمانرا غیبت کند چنان بود که کسی منجنیقی بر پای کند و حسنات خویش شرق و غرب می اندازد.
هوش مصنوعی: ابراهیم ادهم به مهمانی دعوت شد، در آنجا درباره مردی صحبت کردند که حضور نداشت و گفتند او فردی است ناخوشایند. ابراهیم گفت که این سخنان بر او تأثیر گذاشته و تصمیم گرفت به جایی برود که مردم غیبت نکنند. او از آنجا خارج شد و تا سه روز چیزی نخورد. گفته‌اند غیبت کردن مردم به این صورت است که مانند این است که کسی منجنیقی بر پا کند و حسنات خود را به شرق و غرب پراکنده کند.
یکی خراسانی را تفرقه می کند و یکی عراقی را و یکی حجازی را و یکی ترک را، حسنات خویش است که تفرفه می کند و چون از آن فارغ شود هیچ از حسنات او باو نماند.
هوش مصنوعی: یکی از خراسانی‌ها را از هم جدا می‌کند و دیگری عراقی را، یکی هم حجازی و دیگری ترک را. این مسائل خوب نیستند و باعث تفرقه می‌شوند و زمانی که فرد از این جدایی‌ها آزاد شود، هیچ چیزی از خوبی‌هایش باقی نمی‌ماند.
و گویند بندۀ باشد روز قیامت که نامۀ وی بیارند و در آنجا هیچ نیکوئی نبود، گوید نماز و روزه و طاعت من کو گویند همه عملهای تو باطل شد، بغیبت کردن مسلمانان.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، فردی که نامه عملش به او ارائه می‌شود، متوجه می‌شود که در آن هیچ عمل نیکی وجود ندارد. او می‌پرسد که نمازها، روزه‌ها و عباداتش کجاست و به او پاسخ می‌دهند که تمامی اعمالش بخاطر غیبت کردن از مسلمانان باطل شده است.
و گفته اند هر که او را غیبت کنند ایزد تعالی نیمی از گناهش بیامرزد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که اگر کسی پشت سر دیگران صحبت کند، خداوند نیمی از گناهان او را می‌بخشد.
سفیان بن الحسین گوید نزدیک ایاس بن معاویه بودم، کسی را غیبت کردم مرا گفت امسال غزاء روم و ترکستان کردی گفتم نه، گفت روم و ترک از تو آسوده اند و برادر مسلمان از تو آسوده نیست.
هوش مصنوعی: سفیان بن الحسین می‌گوید: در نزد ایاس بن معاویه بودم و درباره کسی صحبت کردیم که غیبتش را کردم. ایاس به من گفت: امسال به روم و ترکستان سفر کردی؟ پاسخ دادم: نه. او ادامه داد که روم و ترک از تو آسوده‌اند، ولی برادر مسلمان تو از تو آسوده نیست.
و گفته اند در قیامت نامۀ بندۀ فرا وی دهند نیکوئیها و حسنات بیند که نکرده باشد گویند این بدانست که ترا غیبت کرده اند و تو ندانستۀ.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، به انسان نامه‌ای داده می‌شود که در آن نیکوئی‌ها و کارهای خوب او ثبت شده، اما او این کارها را انجام نداده است. دلیل این موضوع این است که دیگران درباره او غیبت کرده‌اند و او از این موضوع بی‌خبر بوده است.
سفیان ثوری را پرسیدند از قول پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ اَهْلَ الْبَیْتِ اللَّحِمینَ. معنی خبر آنست که خدای دشمن دارد اهل خانۀ را که اندرو گوشت بسیار بود گفت آنرا خواست که مردمانرا غیبت کنند که غیبت کردن، گوشت مسلمان خوردن باشد.
هوش مصنوعی: از سفیان ثوری پرسیدند دربارهٔ سخنی از پیامبر که خداوند اهل خانه‌ای را که در آن گوشت زیاد باشد، نمی‌پسندد. معنی این خبر این است که خداوند از کسانی که اهل خانه هستند و در آنجا غیبت می‌شود، دشمنی دارد، چون غیبت کردن به نوعی خوردن گوشت مسلمانان محسوب می‌شود.
بنزدیک عبداللّه مبارک حدیث غیبت همی رفت گفت اگر کسی را غیبت کردمی پدر و مادر را کردمی که ایشان اولیتراند بحسنات من.
هوش مصنوعی: عبداللّه مبارک به حدیث غیبت اشاره می‌کرد و می‌گفت: اگر کسی را غیبت کرده بودم، بهتر بود که به پدر و مادرم می‌پرداختم، زیرا آنها بیشتر از من مستحق حسنات هستند.
یحیی بن معاذ گوید حظّ مؤمن از تو سه چیز باید که بود که یکی آنک اگر منفعتی نتوانی کرد او را مضرّتی نرسانی و اگر شادش نکنی اندهگنش نکنی و اگر مدح او نکنی او را مذمّت نگوئی.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ می‌گوید که بخش از بهره‌مندی مؤمن شامل سه چیز است: اول اینکه اگر نمی‌توانی برای او سودی داشته باشی، دست کم نباید برایش ضرری ایجاد کنی. دوم اینکه اگر نمی‌توانی او را شاد کنی، نباید او را اندوهگین کنی. و سوم اینکه اگر نمی‌توانی او را ستایش کنی، باید از زشتی‌های او بگویی پرهیز کنی.
حسن بصری را گفتند فلان ترا غیبت کرد، طبقی حلوا فرستاد آن مرد را گفت شنیدم که همه حسنات خویش بمن فرستادی بهدیه، خواستم که ترا مکافات کنم بدان.
هوش مصنوعی: به حسن بصری گفتند که فلانی از تو غیبت کرده است. او یک ظرف حلوا برای آن مرد فرستاد و گفت: «شنیدم که همه نیکی‌های خودت را به من هدیه کرده‌ای، خواستم که به این وسیله از تو قدردانی کنم.»
انس گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که پیغمبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت هر که چادر شرم بینداخت او را غیبت نباشد.
هوش مصنوعی: انس می‌گوید که پیامبر (ص) فرمودند: هر کس چادر عفت و حیا بر سر کند، غیبت و زشتی‌ها از او دور خواهد بود.
جنید گوید اندر مسجد شونیزیه نشسته بودم منتظر جنازۀ و اهل بغداد جمله منتظر این جنازه، تا نماز کنیم. درویشی دیدم اثر عبادت بر وی، چیزی میخواست از مردمان، با خویشتن گفتم اگر این درویش کار کی بکردی تا خویشتن را صیانت کردی بهتر بودی، چون بازگشتم، ورد شب بر من مانده بود از نماز و گریستن و چیزهای دیگر، آن همه وردها بر من گران آمد و بیدار می بودم نشسته، خوابم گرفت آن درویش را بخواب دیدم که او را بیاوردند برخوانی نهاده، پیش من و گفتند بخور از گوشت او که تو او را غیبت کردی و حال مرا پیدا کردند گفتم من او را غیبت نکردم، با خویشتن چیزی گفتم، گفتند تو از آن جمله نباشی که مثل آن از تو رضا دهند، از وی حلالی خواه. چون بامداد بود او را طلب بسیار کردم، باز نیافتم، بعد از گردیدن بسیار، او را دیدم بر کنارۀ جوئی که تره شسته بودند آن برگ ترها می چید که از آن بیفتاده بود، سلام کردم بر وی گفت باز سر آن خاطر شوی یا نه یا اباالقاسم گفتم نه گفت غَفَراللّهُ لَنا وَلَکَ.
هوش مصنوعی: جنید در مسجد شونیزیه نشسته بود و منتظر تشییع جنازه بود. در آن حال، درویشی را دید که آثار عبادت بر چهره‌اش نمایان بود و چیزی از مردم می‌خواست. خودم به این فکر کردم که اگر این درویش به جای درخواست از دیگران، خود را مراقبت می‌کرد، حالش بهتر بود. بعد از مدتی که به خانه برگشتم، مشغول ورد شب شدم و به خاطر نماز و گریه و چیزهای دیگر، بسیار خسته بودم و خوابم گرفت. در خواب دیدم که آن درویش را برایم آورده‌اند و بر روی خوانی نهاده‌اند و به من می‌گویند که از گوشت او بخورم، چون او را غیبت کرده‌ام. من پاسخ دادم که من او را غیبت نکرده‌ام و فقط با خودم صحبت کرده‌ام. به من گفتند که از آن دسته افراد نیستی که اینگونه از تو راضی شوند و باید از او حلالیت بخواهی. وقتی صبح شد، خیلی دنبال او گشتم اما او را نیافتم. بعد از جستجوهای زیاد، او را دیدم که کنار جوی آب نشسته و برگ‌های تره‌ای که از آن افتاده بود را جمع می‌کند. به او سلام کردم و از او پرسیدم که آیا هنوز به خاطر آن قضیه ناراحت است یا نه. او گفت نه و افزود: "خداوند ما و تو را ببخشد."
از ابوجعفر بلخی می آید که وی گوید بنزدیک ما جوانی بود از اهل بلخ، مجاهده و عبادت بسیار کردی ولیکن غیبت کردی از هر گونۀ، روزی دیدم او را بنزدیک مخنّثان گفتم او را که یا فلان این چه حالست گفت آن وَقیعت من در مردمان مرا اینجا فکندست، بمخنّثی ازینان مبتلا شده ام اکنون خدمت ایشان میکنم و آن حالها که تو دیدی همه شد.
هوش مصنوعی: ابوجعفر بلخی می‌گوید: نزد ما جوانی از اهل بلخ بود که در عبادت و مجاهدت بسیار کوشا بود، اما در غیبت دیگران کوتاهی نمی‌کرد. روزی او را در نزد مخنث‌ها دیدم و به او گفتم: «این وضعیت تو چیست؟» او پاسخ داد: «وضع من در میان مردم باعث شده که اینجا بیفتم، من به این مخنث‌ها گرفتار شدم و حالا به خدمتشان دارم می‌روم و آن وضعیت‌هایی که تو دیده‌ای همه واقعیت دارد.»