اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و از آن جمله جمع و تفرقه است. لفظ جمع و تفرقه اندر سخن ایشان بسیار بود، استاد بوعلی گفتی فرق آن بود کی با تو منسوب بود و جمع آن بود که از تو ربوده بود و معنیش آن بود که آنچه کسب بنده بود از اقامت عبودیّت و آنچه باحوال بشریّت سزد آن فرق بود، و آنچه از قبل حق بود از پیدا کردن معانی و لطفی کردن و احسانی، آن جمع بود، و این فروترین احوال ایشان باشد اندر جمع و فرق زیرا که آن اندر شهود افعال بود و هر که او را حق سبحانهُ وتعالی حاضر کند بافعال او از طاعات و مخالفات او، آن بنده بصفت تفرقه باشد و هرکه را حق حاضر کند از افعال نفس خویش آن بنده بمقام جمع بود، اثبات خلق از باب تفرقه بود و اثبات حق از صفت جمع بود و بنده را چاره نیست از جمع و تفرقه زیرا که هرکی او را تفرقه نبود عبادتش نبود و هرکه او را جمع نبود و معرفتش نبود قول خدای تعالی اِیّاکَ نَعْبُدُ اشارت است بتفرقه و اِیّاکَ نَسْتَعِینُ اشارت است بجمع، چون بنده با حق سُبْحَانَهُ وَتَعالی خطاب کند بزبان راز بروی سؤال یا دعا یا ثنا یا شکر یا عذر بر چیزی اندر محل تفرقه بود و چون در سرّ گوید و بدل سماع می کند آنچه از حق بدو می آید آن مقام جمع است.
هوش مصنوعی: موضوع جمع و تفرقه یکی از نکات مهم در سخنان آنهاست. استاد بوعلی میگوید که فرق بین جمع و تفرقه به مسائلی که با انسان مرتبط است برمیگردد. جمع به این معناست که چیزی از سوی حق به بندگان داده شده و تفرقه به معنای آن است که چیزی از آنها گرفته شده است. آنچه که انسان از طریق عبادت به دست میآورد، در واقع همان تفاوت بین این دو حالت است. حالاتی هم که انسان از عوالم انسانی عبور میکند، متفاوت است. هر کس که با افعال خود در حال تفرقه باشد، در واقع در درک وجود حق کمبود دارد. برعکس، اگر فرد به افعال نفس خود آگاه باشد و حق را در اولویت قرار دهد، در مقام جمع قرار دارد. اثبات موجودات به معنای تفرقه و شناخت حق به معنای جمع است. در واقع، انسان نمیتواند از هر دو حالت دور باشد، زیرا نبود تفرقه به معنای نبود عبادت و نبود جمع به معنای فقدان شناخت و معرفت است. زمانی که انسان با حق تماس میگیرد و دعا یا ستایشی میکند، در حال تفرقه است و زمانی که در قلبش با حق ارتباط برقرار میکند و از او بهرهمند میشود، در مقام جمع قرار دارد.
از استاد ابوعلی شنیدم که قوّالی در پیش ابوسهل صُعْلوکی این بیت بگفت.
هوش مصنوعی: من از استاد ابوعلی شنیدم که یک قوال در حضور ابوسهل صُعْلوکی این شعر را گفت.
جَعَلْتُ تَنَزُّهی نَظَری اِلَیْکا.
هوش مصنوعی: من به تماشای تو پرداختهام.
و استاد ابوالقاسم نصرآبادی حاضر بود استاد ابوسهل گفت جَعَلْتَ (تا بنصب) باید و نصرآبادی گفت نه که جَعَلْتُ (برفع تا) باید استاد ابوسهل گفت نه عین جمع تمامتر بود نصرآبادی خاموش شد.
هوش مصنوعی: استاد ابوالقاسم نصرآبادی و استاد ابوسهل در مورد کلمه "جَعَلْتَ" بحث میکردند. ابوسهل معتقد بود که باید آن را به شکل منصوب بیاورند، اما نصرآبادی بر این باور بود که باید به صورت مرفوع نوشته شود. در نهایت، ابوسهل گفت که حالت جمع کاملتر است و نصرآبادی دیگر چیزی نگفت.
استاد امام رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ گوید هر کی تاء جعلت برفع گوید از خود خبر داده بود و چون بنصب گوید بیزاری شده باشد که این بتکلّف من بود بلکه خطاب کرده باشد با صانع خویش که این بفضل تست و تو مخصوص کردی مرا، بتکلّف من نبود، اوّل بر خطر دعوی بود و دیگر بصفت بیزاری شدن بود از حول و قوّت و اقرار دادن بود بفضل، و فرق بود میان آنکه گوید بجهد خویش پرستم ترا و میان آنک گوید بفضل تو و لطف تو ترا بشناختم.
هوش مصنوعی: استاد امام رحمت الله علیه میگوید که کسی که به جای «ترفع» از «تاء جعلت» استفاده میکند، در واقع از خود خبر میدهد و اگر کسی بگوید «بنبص» به معنای آن است که از رسوم و تشریفات بیزار شده است. این بدان معناست که او به صانع خود خطاب کرده و میگوید: «این از فضل توست و تو هستی که مرا مختار کردهای» و این در تضاد با کسانی است که میگویند «با تلاش خودم تو را پرستیدم». در واقع، دو نوع بیان وجود دارد: یکی که میگوید به خاطر تلاش خودم به تو نزدیک شدم و دیگری که میگوید به خاطر لطف و فضل تو تو را شناختهام.
و جمعِ جمع برتر ازین بود و خلاف است میان مردمان در این جمله بر حسب فرق اندر احوال ایشان و تفاوت درجات ایشان، هر کی اثبات کند نفس خویش را و خلق را ولکن همه را قائم بحق بیند این جمع بود و چون از دیدار خلق ربوده باشد و از نفس خویش و بهمگی از همه اغیار بی خبر و بی علم بدانچه ظاهر شود از سلطان حقیقت و غلبت گیرد، آن جمعِ جمع باشد، تفرقه اغیار دیدن بود خدایرا و جمع اغیار دیدن بود بخدای و جمع جمع بهمگی از همه چیزها هلاک شدن بود و حسّ نایافتن بغیر خدای بوقت غلبۀ حقیقت. و پس ازین حالی بود لطیف، قوم آنرا فرق ثانی خوانند و آن آن بود کی بنده با حال صحو دهند بوقت ادای فریضها تا قیام کردن بر وی جاری بود بفریضها اندر اوقات او، تا بازگشتن بود ازو بخدای نه بازگشتن بنده را ببنده، خویشتن را اندرین همه حالها اندر تصرّف حق بیند، مُبدئ ذات خویشتن بیند و مجری احوال و افعالش داند برو بعلم و مشیّت او.
هوش مصنوعی: جمعی که در اینجا به آن اشاره شده، از حالتهای برتر و عمیقترین نوع انس با حقیقت و خداوند است. در این حالت، انسانها با توجه به تجربیات و درجات متفاوت خود، باید به درک و شناخت نفس و خلقت خود بپردازند، اما در نهایت به وحدت و والایی میرسند. این نوع جمع به معنای رهایی از دنیای مادی و آگاهی از حقیقت عمیقتر است. شخص باید از دنیا و غیر خود بهطور کامل بیخبر باشد تا بتواند به این حالت دست یابد. جمعبودگی در اینجا به معنای از دست دادن تعلقات دنیوی و وصال به خداوند است، در حالی که تفرقه بین افراد به دور از این حقیقت معنای دیگری دارد. حالتی که بعد از این وحدت پیش میآید، به گونهای است که انسان هنگام انجام واجبات و عبادات، به یاد خدا و ارتباط با او میافتد و نمیتواند به خود یا دیگران توجه کند. در این حالت، او خود را در تصرف حق و در شناخت ذات خویش میبیند و میداند که همه چیز بر اساس علم و اراده الهی در حال جریان است.
و اشاره کرده اند بلفظ جمع و فرق، بگردانیدن حق جمله خلق را از حال بحال، جمع کرد همه را اندر تصریف و تقلیب از آنجا که آفریدگار ذوات ایشان است و رانندۀ صفات ایشان پس پراکنده گرداند در درجات، گروهی را سعید کرد و گروهی را بعید کرد، گروهی را مجذوب کرد، گروهی را بقرب خویش راه داد و گروهی را دور کرد و انواع و افعال او را نهایت نیست و شرح را بدان راه نیست و اَنْشَدوُا لِلْجُنَیْدِ در معنی جمع و تفرقه.
هوش مصنوعی: در متون عرفانی و فلسفی به موضوع جمع و تفرقه اشاره شده و بیان شده است که خداوند همه مخلوقات را از حالتی به حالت دیگر منتقل میکند. او علت و ایجادکننده وجود همه انسانهاست و ویژگیهای آنها را به عهده دارد. به همین خاطر، مخلوقها در درجات مختلفی پراکنده شدهاند؛ برخی از آنها خوشبخت و موفق شدهاند، برخی دیگر از آنها دور افتادهاند و برخی به سمت خداوند جذب شدهاند. در این میان، برخی نیز به نزدیکی او رسیده و برخی دیگر از او فاصله گرفتهاند. اعمال و صفات الهی بینهایت است و نمیتوان به طور کامل آنها را توصیف کرد. همچنین در این متن به آثار و آرا جُنید در خصوص موضوع جمع و تفرقه اشاره شده است.
وتَحَقَّقْتُکَ فی سِرّی فَناجاکَ لِسانی
فاجْتَمَعْنا لمعانِ، وافتَرَقْنا لمَعانی
هوش مصنوعی: من در دل خود به وجود تو پی بردم و زبانم با تو رازگویی کرد، بنابراین ما برای معناهایی مشترک گرد هم آمدیم و برای معانی متفاوت از هم جدا شدیم.
اِنْ یَکُنْ غَیَّبَکَ التَّعْظیمُ عَنْ لَحْظِ عِیانی
فَلَقَدْ صَیَّرَکَ الوَجْدُ مِنْ الْاَحْشاءدانی
هوش مصنوعی: اگر عظمت و بزرگی باعث شده که نتوانی به زیباییهای عینی نگاه کنی، پس بدان که عشق و شوق درونت از همان ابتدا به تو شکل و هویت بخشیده است.
اذا ما بَدَالی تَعاظَمْتُهُ
فَاَصْدُرُ فی حالِ مَنْلم یَرِدْ
هوش مصنوعی: اگر زمانی با مشکلی روبهرو شوم، خود را بزرگ و قوی جلوه میدهم و در حالی که دیگران به آنچه آمدهاند نمیرسند، از آن مشکل دور میشوم.
جَمَعْتُ وَ فرَّقْتُ عَیْنی به
فَفَردُ التواصُلِ مَثْنَی اَلْعَدَدْ
هوش مصنوعی: من چشمم را به خاطر دوست داشتن جمع و جور کردم، اما در نهایت این احساس دوگانگی و جدایی را در من به وجود آورد.