گنجور

بخش ۱۶ - لوائح و طَوالِع و لوامِعْ

و از این جمله لوائح و طَوالِع و لوامِعْ است. لفظهائیست یک بدیگر نزدیک، بس فرقی نیست میان ایشان و این صفت اصحاب بدایات بود بنزیک شدن بدل و روشنائی آفتاب معرفت ایشانرا هنوز روشن نشده باشد ولیکن حق سبحانَهُ وتعالی روزی دل ایشان میدهد بهر وقتی، چنانک گوید. لَهُمْ رِزْقُهُمْ فیها بُکْرَةً وعَشیِّاً هرگاه که آسمان دل ایشان تاریک شود بمیغ حظوظ، برق کشف بدرفشد ایشانرا و لوامع قرب رخشنده گردد و ایشان در وقت ستر منتظر باشند لوائح را چنانک همی گوید شعر:

یا اَیُّها الْبَرْقُ الَّذی یَلمَعُ
مِن اَیِّ اَکْنافِ السما تَسْطَعُ

باوّل لوائح بود پس لوامع پس طوالع، لوائح چون برقی بود کی بتابد و پوشیده گردد و ناپدید شود چنانک شاعر گوید:

فَافْتَرَقْنا حَوْلاً فَلَمّا الْتَقَینا
کانَ تَسْلیمُهُ عَلیَّ وَداعاً

و دیگر همی گوید:

یا ذا الَّذی زارَ و ما زارا
کاَنَّهُ مُقْتَبِسٌ نارا
مَرّ ببابِ الدّارِ مُسْتَعْجِلاً
ما ضَرَّهُ لو دَخَلَ الدّارا

لوامع پیداتر بود از لوائح و زوالش بدین زودی نباشد دو وقت یا سه وقت بماند ولیکن چنان بود کی گفته اند درین معنی. شعر: وَالْعَیْنُ باکیةٌ لَمْ تُشْبِعِ النَظرا. چون بتابد ز تو منقطع کند ترا و جمع کند بخود ولیکن هنوز نور روز تمام نشده باشد کی لشکر شب بر وی تاختن آرد چنانک گفته اند شعر:

فَاللَّیْلُ یَشْمَلُنا بفاضِلِ بُرْدِهِ
وَالصُّبْحُ یُلْحِفُنا رداءً مُذْهَبا

و طوالع باقی تر بود و سلطان او قوی تر بود و تاریکی بهتر برد و تهمت از او رمیده تر بود و سلطان او قوی تر بود ولیکن بر خطر فرو شدن بود بقاءِ او دائم نبود و بیم ارتحالش بود و حال فرو شدنش دراز بود و این معنیها کی از لوائح و لوامع و طوالع است مختلف اند بحکم، برخی ازو چون برفت هیچ اثر نماند چون ستارگان سیّاره کی چون فرو شد گوئی دائم شب بودست و برخی اند که از ایشان اثر ماند اگر رقمش برخیزد المش بماند، و اگر نورش فرو شود آثارش بماند، خداوند او پس از سکون غلبات او اندر روشنائی برکات او همی زید، تا آنگاه که دیگر بار بتابد وقتش آسان بود بانتظار معاودتش بدان زندگانی همی کند کی بیابد وقت بودنش.

بخش ۱۵ - محاضره و مکاشفه و مشاهده: و از آن جمله محاضره و مکاشفه و مشاهده است. محاضره ابتدا بود و مکاشفت از پس او بود و از پس این هر دو مشاهده بود، محاضرت حاضر آمدن دل بود و بود از تواتر برهان بود و آن هنوز وراء پرده بود و اگرچه حاضر بود بغلبۀ سلطان ذکر و از پس او مکاشفه بود و آن حاضر آمدن بود بصفت بیان اندر حال بی سبب تأمّل دلیل و راه جستن، و دواعی شک را بر وی دستی نبود و از نعت غیب بازداشته نبود، پس ازین مشاهدة بود و آن وجود حق بود چنانک هیچ تهمت نماند و این آنگاه بود که آسمان سرّ صافی شود از میغهای پوشیده به آفتاب شهود تابنده از برج شرف و حق مشاهدة آنست که جُنَیْد گفت وجود حق با کم کردن تست نفست را پس خداوند محاضرة بسته بود بنشانهای او و خداوند مکاشفه مبسوط بود بصفات او و خداوند مشاهده بوجود رسیده بود و شک را آنجا راه نبود.بخش ۱۷ - بَوادِه و هُجُوم: و از آن جمله بَوادِه و هُجُوم است، بواده آن بود کی ناگاه اندر دلت افتد از غیب بر سبیل وهلت، اندوهی واجب کند یا شادی. و هجوم آن بود که بر دل آید بقوّت وقت بی کسب تو، و مختلف بود اندر انواع بحسب قوۀ وارد و ضعف او، و ازیشان بعضی باشند کی بواده ایشانرا از حال خویش بگرداند و هواجم در ایشان تصرف کنند و گروهی باشند که قوّت آن دارند که هیچ حال ایشان را بنگرداند و ایشان سادات وقت باشند چنانک شاعر گوید شعر:

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و از این جمله لوائح و طَوالِع و لوامِعْ است. لفظهائیست یک بدیگر نزدیک، بس فرقی نیست میان ایشان و این صفت اصحاب بدایات بود بنزیک شدن بدل و روشنائی آفتاب معرفت ایشانرا هنوز روشن نشده باشد ولیکن حق سبحانَهُ وتعالی روزی دل ایشان میدهد بهر وقتی، چنانک گوید. لَهُمْ رِزْقُهُمْ فیها بُکْرَةً وعَشیِّاً هرگاه که آسمان دل ایشان تاریک شود بمیغ حظوظ، برق کشف بدرفشد ایشانرا و لوامع قرب رخشنده گردد و ایشان در وقت ستر منتظر باشند لوائح را چنانک همی گوید شعر:
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ کسانی است که در حال حاضر به مرحلهٔ شناخت و درک کامل نرسیده‌اند. آن‌ها همچنان در تاریکی دانش و آگاهی به سر می‌برند، اما خداوند در هر زمانی به آن‌ها روزی می‌دهد. هر زمان که دل‌هایشان دچار تاریکی و ناامیدی شود، به ناگاه روشنایی و آگاهی جدیدی به آن‌ها خواهد رسید. این افراد منتظر نشانه‌ها و راهنماهایی هستند که به آن‌ها کمک کند تا به درک و روشنایی بیشتری دست یابند.
یا اَیُّها الْبَرْقُ الَّذی یَلمَعُ
مِن اَیِّ اَکْنافِ السما تَسْطَعُ
هوش مصنوعی: ای ابر درخشان که از کدام گوشه آسمان می‌تابی و نور می‌پاشی.
باوّل لوائح بود پس لوامع پس طوالع، لوائح چون برقی بود کی بتابد و پوشیده گردد و ناپدید شود چنانک شاعر گوید:
هوش مصنوعی: این متن به مسئله‌ای در مورد روش‌های ارائه و درک داده‌ها اشاره دارد. به عبارت دیگر، اطلاعات به گونه‌ای ارائه می‌شوند که گویی نور برق است؛ سریع و ناگهانی ظاهر می‌شوند و سپس به سرعت ناپدید می‌گردند. این موضوع، توانایی انتقال و دریافت پیام و اطلاعات را به طور مؤثر بیان می‌کند.
فَافْتَرَقْنا حَوْلاً فَلَمّا الْتَقَینا
کانَ تَسْلیمُهُ عَلیَّ وَداعاً
هوش مصنوعی: ما یک سال از هم جدا بودیم و وقتی دوباره دیدار کردیم، سلامش برای من همچون خداحافظی بود.
یا ذا الَّذی زارَ و ما زارا
کاَنَّهُ مُقْتَبِسٌ نارا
هوش مصنوعی: ای کسی که آمده‌ای و نرفته‌ای، گویی که شعله‌ای از آتش به جانت افتاده است.
مَرّ ببابِ الدّارِ مُسْتَعْجِلاً
ما ضَرَّهُ لو دَخَلَ الدّارا
هوش مصنوعی: شخصی با عجله از کنار در خانه رد شد، اما چه مشکلی داشت اگر وارد خانه می‌شد؟
لوامع پیداتر بود از لوائح و زوالش بدین زودی نباشد دو وقت یا سه وقت بماند ولیکن چنان بود کی گفته اند درین معنی. شعر: وَالْعَیْنُ باکیةٌ لَمْ تُشْبِعِ النَظرا. چون بتابد ز تو منقطع کند ترا و جمع کند بخود ولیکن هنوز نور روز تمام نشده باشد کی لشکر شب بر وی تاختن آرد چنانک گفته اند شعر:
هوش مصنوعی: نور و روشنایی به تدریج ظاهر می‌شود و از بین رفتنش به این زودی‌ها نخواهد بود. شاید چند ساعت یا بیشتر در آسمان باقی بماند، اما در این زمینه گفته شده است که وقتی چشمی می‌بیند، دیگر سیراب نمی‌شود. زمانی که نور روز بر افروخته می‌شود، می‌تواند شما را از خود جدا کند و به طرف خود جلب کند. اما هنوز نور روز به طور کامل نتابیده است و سپاه شب به زودی بر آن حمله‌ور خواهد شد.
فَاللَّیْلُ یَشْمَلُنا بفاضِلِ بُرْدِهِ
وَالصُّبْحُ یُلْحِفُنا رداءً مُذْهَبا
هوش مصنوعی: شب ما را با سردی مطبوع خود در بر می‌گیرد و صبح ما را با لباسی طلایی پوشانده است.
و طوالع باقی تر بود و سلطان او قوی تر بود و تاریکی بهتر برد و تهمت از او رمیده تر بود و سلطان او قوی تر بود ولیکن بر خطر فرو شدن بود بقاءِ او دائم نبود و بیم ارتحالش بود و حال فرو شدنش دراز بود و این معنیها کی از لوائح و لوامع و طوالع است مختلف اند بحکم، برخی ازو چون برفت هیچ اثر نماند چون ستارگان سیّاره کی چون فرو شد گوئی دائم شب بودست و برخی اند که از ایشان اثر ماند اگر رقمش برخیزد المش بماند، و اگر نورش فرو شود آثارش بماند، خداوند او پس از سکون غلبات او اندر روشنائی برکات او همی زید، تا آنگاه که دیگر بار بتابد وقتش آسان بود بانتظار معاودتش بدان زندگانی همی کند کی بیابد وقت بودنش.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی وضعیت و تأثیرات ستارگان و سلطنت آنها می‌پردازد. در ابتدا اشاره می‌شود که برخی از ستارگان و سلطنت‌ها قوی‌تر و پایدارتر هستند، در حالی که برخی دیگر با خطر سقوط مواجه‌اند و بقای آنها دائمی نیست. این اشاره به این دارد که وقتی یک ستاره می‌افتد، گویی که همیشه شب است، اما برخی از آنها همچنان آثار و نشانه‌هایی از خود باقی می‌گذارند. در نهایت، به حضور الهی و برکات روشنایی اشاره می‌شود که باعث می‌شود ستاره‌ای که خاموش شده، دوباره به درخشش برگردد و انتظار زندگی دوباره را به وجود آورد.