بخش ۴۷ - ابوالحسن الصائغ
و از ایشان بود ابوالحسن الصائغ نام او علیّ بن محمّدبن سهل الدّینوری رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْه، مقیم بود بمصر و مرگ او آنجا بود و از پیران و بزرگان بود.
ابوعثمان مغربی گوید از پیران هیچ نورانی تر از ابویعقوب نهرجوری ندیدم و بزرگ هیبت تر از ابوالحسن الصائغ. وفاة وی اندر سنۀ ثلاث و ثلثمایه بود.
او را پرسیدند از دلیل کردن شاهد بر غائب گفت استدلال چون بود بصفاتِ آنک او را مانند بود بر آنک او را مانند و نظیر نیست.
پرسیدند او را از صفت مرید گفت آنچه خدای گوید وَضاقَتْ عَلَیْهِمُ الاَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَضاقَتْ عَلَیْهِم اَنفُسُهُمْ.
و گوید احوال همچون برق بود و اگر بایستد نه حال بود حدیث نفس بود و شناختن طبع.
بخش ۴۶ - ابوبکر محمّد بن موسی الواسطی: و از ایشان بود ابوبکر محمّدبن موسی الواسطی، باصل خراسانی بود و از فَرْغانه، صحبت جنید کرده بود و آن نوری، عالمی بزرگوار بود و بمرو نشستی و وفاة وی آنجا بود پس از سیصد و بیست.بخش ۴۸ - ابواسحق ابراهیم بن داود الرَقَی: و ازیشان بود ابواسحق ابراهیم بن داود الرَقَی از پیران بزرگ بود بشام، از اقران جُنَیْد و ابن الجَلّا بود و عمر وی تا سیصد و بیست و شش سال بکشید. و ابراهیم رَقّی گوید معرفت اثبات حق بود دور بکرده از هرچه وهم به وی رسد.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و از ایشان بود ابوالحسن الصائغ نام او علیّ بن محمّدبن سهل الدّینوری رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْه، مقیم بود بمصر و مرگ او آنجا بود و از پیران و بزرگان بود.
هوش مصنوعی: یکی از آن افراد ابوالحسن الصائغ بود که نامش علی بن محمد بن سهل الدّنوری است. او در مصر سکونت داشت و در همانجا درگذشت. او از پیشکسوتان و بزرگان بود.
ابوعثمان مغربی گوید از پیران هیچ نورانی تر از ابویعقوب نهرجوری ندیدم و بزرگ هیبت تر از ابوالحسن الصائغ. وفاة وی اندر سنۀ ثلاث و ثلثمایه بود.
هوش مصنوعی: ابوعثمان مغربی میگوید که از میان بزرگان هیچ کس را نورانیتر از ابویعقوب نهرجوری ندیده و هیچ کس را بزرگتر و با هیبتتر از ابوالحسن صائغ ندیده است. او در سال سهصد و سی و سه درگذشت.
او را پرسیدند از دلیل کردن شاهد بر غائب گفت استدلال چون بود بصفاتِ آنک او را مانند بود بر آنک او را مانند و نظیر نیست.
هوش مصنوعی: از او درباره دلیل آوردن شاهد بر غائب پرسیدند. او پاسخ داد که استدلال باید به صفاتی باشد که فرد غائب را به فرد حاضر شبیه کند؛ در حالی که اگر شخص غائب هیچ شبیه و نظیری نداشته باشد، این نوع استدلال بیفایده خواهد بود.
پرسیدند او را از صفت مرید گفت آنچه خدای گوید وَضاقَتْ عَلَیْهِمُ الاَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَضاقَتْ عَلَیْهِم اَنفُسُهُمْ.
هوش مصنوعی: از او درباره ویژگی مرید پرسش کردند. او گفت: آنچه خداوند بگوید، زمین با تمام وسعتش بر آنها تنگ میشود و نفسهایشان نیز بر آنها تنگ میشود.
و گوید احوال همچون برق بود و اگر بایستد نه حال بود حدیث نفس بود و شناختن طبع.
هوش مصنوعی: او میگوید که وضعیت انسان مانند برق سریع و ناگهانی است و اگر درنگ کند، دیگر حال نیست بلکه فقط حرفی دربارهی خود است و آگاهی از طبیعت خود را نشان میدهد.