گنجور

شمارهٔ ۲۴ - داستان رابعه

رابعه آن مریم معنی مسیح
آن چو لب دلبر کنعان ملیح
هرسر مویش زغم عشق مست
شرع زکیفیت او می پرست
مستی او بر سر ناموس تاج
میکده عصمت ازو با رواج
چون در اندیشه بمستی گشاد
دیده بمعموره هوشش فتاد
نیشتری در دل ریشش خلید
خون دل از دیده برویش دوید
ناله زشب تحفه گردون گرفت
گریه ز دل برگ شبیخون گرفت
ناله اش آتش بدل اوج زد
گریه بدریای دلش موج زد
گریه گرمی بصفای ملک
خنده لعلیش گدای نمک
همنفسی کرد ز وی جستجوی
کین همه زاری زچه داری بگوی
تا منم این زمزمه سینه سوز
وین گهر افشانی گنجینه سوز
یاد ندارم زتو حال تو چیست
موجب طوفان ملال تو چیست
چون لب سایل گهر نغمه سفت
لعل برافشاند ز مژگان وگفت
حوصله ام تنگ و ملولم بسی
منفعل از روی رسولم بسی
ایکه نفهمیده دلم یاد اوست
نام دلم بنده آزاد اوست
از غم او یارب معمور باد
ورنه نهد مستی معذور باد
عرفی ازین می قدحی نوش کن
جز الم دوست فراموش کن
ریش فزون کن غم بی سود چند
کم ز زنی خود نتوان بود چند

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رابعه آن مریم معنی مسیح
آن چو لب دلبر کنعان ملیح
هوش مصنوعی: رابعه به زیبایی و دلربایی مریم مقدس تشبیه شده و با اشاره به موقعیت و ویژگی‌های خاص او، مانند لبخند دلبرانه‌ای که جذاب و دلنشین است، توصیف می‌شود. این بیت به نوعی سعی دارد تا زیبایی و جذابیت رابعه را با ویژگی‌های مریم مقایسه کند.
هرسر مویش زغم عشق مست
شرع زکیفیت او می پرست
هوش مصنوعی: هر تار موی او از غم عشق پر شده و به دلیل کیفیت خاص او، قوانین دین به زیبایی او احترام می‌گذارند.
مستی او بر سر ناموس تاج
میکده عصمت ازو با رواج
هوش مصنوعی: مستی او به اندازه‌ای است که به ناموس میکده افتخار می‌کند و عصمت آنجا به خاطر او شگفت‌انگیز شده است.
چون در اندیشه بمستی گشاد
دیده بمعموره هوشش فتاد
هوش مصنوعی: وقتی به فکر خوشی و سرمستی می‌افتی، چشمانت باز می‌شود و هوش و حواست به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
نیشتری در دل ریشش خلید
خون دل از دیده برویش دوید
هوش مصنوعی: نیشتری در دلش زخم کرده و خون دلش از چشمانش به سمت او سرازیر شده است.
ناله زشب تحفه گردون گرفت
گریه ز دل برگ شبیخون گرفت
هوش مصنوعی: در دل شب، از آسمان ستم و بی‌رحمی ناله‌ای به گوش رسید و اشتیاق و غم دل باعث شد که اشک‌ها بریزند و حالت جنگ و پیکار را به وجود آورند.
ناله اش آتش بدل اوج زد
گریه بدریای دلش موج زد
هوش مصنوعی: او به شدت ناله می‌کند و این ناله‌اش همچون آتش به وجودش آسیب می‌زند. اشک‌هایش مانند امواج دریا دلش را در بر می‌گیرند.
گریه گرمی بصفای ملک
خنده لعلیش گدای نمک
هوش مصنوعی: اگر کسی در دلش غم و اندوهی باشد، حتی در میان جلوه‌های زیبای زندگی نیز به گریه می‌افتد، چرا که زیبایی‌ها مانند لبخندهای لعلین در کنار نمک را به یاد می‌آورند و او را به یاد دشواری‌هایش می‌اندازند.
همنفسی کرد ز وی جستجوی
کین همه زاری زچه داری بگوی
هوش مصنوعی: همنشینی با او جستجوی خیانت را آغاز کرده، پس چرا اینقدر ناراحت و زاری می‌کنی؟ بگو چه چیزی باعث این افکار شده است.
تا منم این زمزمه سینه سوز
وین گهر افشانی گنجینه سوز
هوش مصنوعی: تا زمانی که من این درد دل و ناله‌های سوزناک را دارم و این گنجینه‌ی ارزشمند را به اشتراک می‌گذارم، زندگی ادامه دارد.
یاد ندارم زتو حال تو چیست
موجب طوفان ملال تو چیست
هوش مصنوعی: من هیچ یادم نمی‌آید که حالِ تو چگونه است و دلیل نگرانی‌ات چیست.
چون لب سایل گهر نغمه سفت
لعل برافشاند ز مژگان وگفت
هوش مصنوعی: وقتی لب‌های گدا گل و لعل را به شکل نغمه‌ای زیبا بیان کردند، اشک‌هایی از چشمان او به زمین ریخت و سخن گفت.
حوصله ام تنگ و ملولم بسی
منفعل از روی رسولم بسی
هوش مصنوعی: حالم خوب نیست و بی‌حوصله‌ام، خیلی به خاطر پیام‌های رسول متاثر و دلگیر هستم.
ایکه نفهمیده دلم یاد اوست
نام دلم بنده آزاد اوست
هوش مصنوعی: دل من به یاد اوست، هرچند که ممکن است این احساس را کامل درک نکنم. نام دل من به خاطر اوست و او را به عنوان بنده‌ای آزاد در نظر می‌گیرم.
از غم او یارب معمور باد
ورنه نهد مستی معذور باد
هوش مصنوعی: ای خدا، اگر غم او در دل من باشد، زندگی‌ام پر از رونق خواهد بود، و اگر این حالتی که دارم به خاطر مستی باشد، پس عذرش پذیرفته خواهد بود.
عرفی ازین می قدحی نوش کن
جز الم دوست فراموش کن
هوش مصنوعی: از این شراب قدحی بنوش و به جز درد و غم عشق دوست، چیزی را فراموش کن.
ریش فزون کن غم بی سود چند
کم ز زنی خود نتوان بود چند
هوش مصنوعی: ریش خود را بلندتر کن، زیرا غم و غصه بی‌فایده است؛ و به زن خود فکر کن که نمی‌توانی او را ترک کنی.