شمارهٔ ۳۷ - محمل گل
ای وفا پیشه یار هم مشرب
که بعرفی دعا فرستادی
نه دعای تهی که در جیبش
گوهر مدعا فرستادی
عندلیب مونث گلریز
از بهشت عطا فرستادی
ز آنچه گویم بسوزد از من لب
تا بگویم سزا فرستادی
پاس این شیوه دار تا گویم
چه بدست صبا فرستادی
من گل تازه تحفه کردم و تو
محمل گل مرا فرستادی
لطف کردی ولی منه منت
مه گرفتی سها فرستادی
شمارهٔ ۳۶ - خطاب به حکیم ابوالفتح: بحر هنر ، حکیم ابوالفتح ، کان فضلشمارهٔ ۳۸ - لطیفه: لطیفه ای زسر صدق گویمت «عرفی»
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای وفا پیشه یار هم مشرب
که بعرفی دعا فرستادی
هوش مصنوعی: ای دوست وفادار، همانند کسی که در آداب دوستی آشناست، تو هم دعا فرستادی.
نه دعای تهی که در جیبش
گوهر مدعا فرستادی
هوش مصنوعی: تو به کسی دعا کردی که دعایش بیمنافع است و در جیبش چیزی با ارزش ندارند.
عندلیب مونث گلریز
از بهشت عطا فرستادی
هوش مصنوعی: ای بلبل نر، گلهای زیبا از بهشت عطا فرستادهای.
ز آنچه گویم بسوزد از من لب
تا بگویم سزا فرستادی
هوش مصنوعی: به خاطر آنچه که میگویم، از کلامم آزرده میشوم تا اینکه بگویم که سزاوار فرستادهای.
پاس این شیوه دار تا گویم
چه بدست صبا فرستادی
هوش مصنوعی: این شیوه را نگهدار تا بگویم چه چیز زیبا از سوی صبا برایم فرستادی.
من گل تازه تحفه کردم و تو
محمل گل مرا فرستادی
هوش مصنوعی: من گل تازهای را به تو هدیه کردم، و تو آن را در ظرفی زیبا برای من فرستادی.
لطف کردی ولی منه منت
مه گرفتی سها فرستادی
هوش مصنوعی: تو به من خوبی کردی، اما من همچنان بدهکارم. زیبایی تو را فرستادی و من در احساساتم غرق شدم.