شمارهٔ ۱۹ - بخل بی نهایت
همدمی دارم بسی خوش صحبت اما گرسنه
آنچنان کز بهر سیری زخم تامردن خورد
با جوال زرمدامش غم بود قوت و هنوز
بسکه باخود بخل ورزد غم زغم خوردن خورد
شمارهٔ ۱۸ - مهمان وعظ: ای بلهوس که آمده میهمان وعظشمارهٔ ۲۰ - آخرین سخن: فسانه ای بشنو عرفی از من بیمار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همدمی دارم بسی خوش صحبت اما گرسنه
آنچنان کز بهر سیری زخم تامردن خورد
هوش مصنوعی: دوستی دارم که بسیار خوش صحبت و شیرین زبانه، اما آنقدر گرسنه است که برای سیر شدن حتی به زخم جان خود هم تن میدهد.
با جوال زرمدامش غم بود قوت و هنوز
بسکه باخود بخل ورزد غم زغم خوردن خورد
هوش مصنوعی: این شخصیت با اینکه همیشه ثروتمند است و حتی با خود نیز در نگهداری احساساتش کم میگذارد، همچنان درگیر غم و اندوه است و این غم او را آزار میدهد.