شمارهٔ ۱۴ - مطایبه
ای که از تهمت مؤثر تو
عدل با علم منقسم گردد
بشنو این قطعه کز لطافت آن
تهمت و طعنه منهزم گردد
دل عرفی نگر که در شهوت
قصر تقواش منهدم گردد
شاهد عصمت از تنگ درعی
زان گلندام منعدم گردد
که گرش بر مزاری افتد راه
مرده در گور محتلم گردد!
شمارهٔ ۱۳ - باغ وصل: بیا ای بخت سرگردان و بنشینشمارهٔ ۱۵ - ذوق غزل: عرفی نه ارث و کسب و نه زرق و نه حرص و آز
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که از تهمت مؤثر تو
عدل با علم منقسم گردد
هوش مصنوعی: ای کسی که با تهمت زدنهایت، عدالت با دانش و آگاهی من دچار تزلزل میشود.
بشنو این قطعه کز لطافت آن
تهمت و طعنه منهزم گردد
هوش مصنوعی: این قطعه را بشنو که به خاطر زیباییاش، هر نوع تهمت و انتقاد از بین میرود و سرخورده میشود.
دل عرفی نگر که در شهوت
قصر تقواش منهدم گردد
هوش مصنوعی: دل را نگهدار؛ زیرا که در شهوات میتواند سبب نابودی تقوای تو شود.
شاهد عصمت از تنگ درعی
زان گلندام منعدم گردد
هوش مصنوعی: اگر به خوبی دقت کنی، زیبایی و طراوت آن کسی که از نعمت عصمت برخوردار است، مانند گلی است که اگر به محلی تنگ و محدود برود، دیگر نمیتواند به خوبی و شکوه خود ادامه دهد و از بین میرود.
که گرش بر مزاری افتد راه
مرده در گور محتلم گردد!
هوش مصنوعی: اگر او بر روی مزار کسی بیفتد، مانند کسی که در گور خوابیده است، دچار حالت غیرعادی خواهد شد.