گنجور

شمارهٔ ۱۵ - ذوق غزل

عرفی نه ارث و کسب و نه زرق و نه حرص و آز
را هم بشعر خیره سرتیره چهر داد
طالع رهم نمود بدین خصم خانگی
این بازیم عطارد برگشته مهرداد
ذوق غزل بمهر بتانم اسیر کرد
آسیب آن فراقتم ازماه و مهرداد
مدح آبروی گوهر قدرم بخاک ریخت
تا وان این گهر نتواند سپهر داد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عرفی نه ارث و کسب و نه زرق و نه حرص و آز
را هم بشعر خیره سرتیره چهر داد
هوش مصنوعی: عرفی به این نکته اشاره می‌کند که نه ارث و مال و نه زیبایی‌های ظاهری و نه علاقه به ثروت و قدرت نمی‌توانند به طور واقعی انسان را در زندگی خوشبخت و راضی کنند. او به شعر و ادبیات به عنوان وسیله‌ای برای بیان احساسات و تفکرات عمیق اشاره می‌کند و می‌گوید که این مفاهیم فراتر از ظاهر فریبنده و دنیوی هستند.
طالع رهم نمود بدین خصم خانگی
این بازیم عطارد برگشته مهرداد
هوش مصنوعی: سرنوشت بدی را برای من به ارمغان آورده که با دشمنی که همیشه در کنارم است، مواجه شوم. این وضعیت مشابهی است به حالتی که عطارد، سیارهٔ نجومی، دوباره به سرنوشت من برمی‌گردد.
ذوق غزل بمهر بتانم اسیر کرد
آسیب آن فراقتم ازماه و مهرداد
هوش مصنوعی: شور و شوق شعر با زیبایی‌های معشوق مرا گرفتار کرد و درد فراق من از تو، ای ماه و معشوق، بسیار عمیق است.
مدح آبروی گوهر قدرم بخاک ریخت
تا وان این گهر نتواند سپهر داد
هوش مصنوعی: آبروی باارزش من تحت تاثیر قرار گرفت و به زمین افتاد، تا آنکه این گوهر نتواند به آسمان برسد.