گنجور

غزل شمارهٔ ۹۳

تنها نه دلم باده ی نابش همه خون است
مغز قلم و مغز کتابش همه خون است
دل ها شکند وز دل من یاد نیارد
چون بشکند این خم که شرابش همه خون است
از سوز دل ما مشکن توبه که این نیست
آن می که چنین کرده خرابش همه خون است
عرفی نکنی ترک دل ریش چکیدن
کاین میوه ی طوبی است که آبش همه خون است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تنها نه دلم باده ی نابش همه خون است
مغز قلم و مغز کتابش همه خون است
هوش مصنوعی: دل من فقط به خاطر شراب ناب نیست، بلکه همه احساسات و تفکراتم تحت تأثیر آن قرار گرفته است. هر چیزی که از قلم و کتاب می‌نویسم، به نوعی از این احساسات و خونریزی درونی من نشأت می‌گیرد.
دل ها شکند وز دل من یاد نیارد
چون بشکند این خم که شرابش همه خون است
هوش مصنوعی: دل‌ها درد و رنج زیادی را متحمل می‌شوند و وقتی که دل من دچار شکست و ناامیدی شود، کسی به یاد من نخواهد بود؛ چون وقتی این ظرف شراب که پر از خون است بشکند، هیچ کس به یاد آن نخواهد ماند.
از سوز دل ما مشکن توبه که این نیست
آن می که چنین کرده خرابش همه خون است
هوش مصنوعی: از دل سوخته‌مان توبه شکستن را ترک کن، چون این حالتی که در آن هستیم با وضعیتی که قبلاً داشتیم فرق دارد و در واقع همه‌چیز بذر افسردگی و اندوه است.
عرفی نکنی ترک دل ریش چکیدن
کاین میوه ی طوبی است که آبش همه خون است
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی دنیا توجه نکنی و دل را زخمی کنی، باید بدانی که این دنیا مانند میوه‌ای خوشبو است که ریشه‌اش در خون و درد است.