گنجور

غزل شمارهٔ ۸۸

درد نایافت ز بی دردی اقبال من است
ور نه مقصود من افتاده به دنبال من است
با قضا سینه ی من صاف نگردد هرگز
شکوه ی من همه از جانب اهمال من است
هرگز از محنت ایام نبودم آزاد
فتنه همزاد من و حادثه هم سال من است
آستینی که دو عالم بت و زنار در اوست
گر به معنی نگری نامه ی اعمال من است
عرفی اصلاح پریشانی ام از یاد ببر
کانچه ادبار بود پیش من، اقبال من است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درد نایافت ز بی دردی اقبال من است
ور نه مقصود من افتاده به دنبال من است
هوش مصنوعی: من به خاطر بی‌دردی و خوش‌شانسی‌ام هیچ دردی احساس نمی‌کنم، در حالی که اگر درد و ناراحتی داشتم، در حقیقت هدف و مقصود من همواره پیش روی من بود و در انتظار من بود.
با قضا سینه ی من صاف نگردد هرگز
شکوه ی من همه از جانب اهمال من است
هوش مصنوعی: هرگز سینه‌ام آرام و صاف نمی‌شود، زیرا ناآرامی من نتیجه بی‌توجهی خودم است.
هرگز از محنت ایام نبودم آزاد
فتنه همزاد من و حادثه هم سال من است
هوش مصنوعی: هرگز از درد و رنج روزگار رها نبوده‌ام؛ آتش فتنه همیشه همراه من است و حوادث همواره همدم من هستند.
آستینی که دو عالم بت و زنار در اوست
گر به معنی نگری نامه ی اعمال من است
هوش مصنوعی: آستینی که در خود نمادهای دو عالم را دارد، اگر به عمق و مفهوم آن نگاه کنی، همانند یک نامه است که شامل تمامی کارهای من می‌باشد.
عرفی اصلاح پریشانی ام از یاد ببر
کانچه ادبار بود پیش من، اقبال من است
هوش مصنوعی: از پریشانی‌های گذشته‌ام کناره‌گیری کن و فراموش کن، زیرا آنچه که در گذشته برایم بدشگون بود، اکنون خوشبختی و موفقیت من است.