غزل شمارهٔ ۸۳
از بس که جور کرد به دل غم که آشناست
داغم بهشت صحبت مرهم که آشناست
تا طی کنند بی ادبان وادی غرور
بیگانگی نموده به محرم که آشناست
گر آشنا کسی است که اهلیت اش نیست
بنما یکی ز مردم عالم که آشناست
از بس که وارمیده ز بیگانگان بود
بیگانگه وار می رمد آن هم که آشناست
زحمت مکش طبیب که بیمار عشق را
دارو نداد عیسی مریم که آشناست
از بس که زخم هاست در این سینه، ای اجل
ره تا ابد به جان نبرد غم که آشناست
عرفی تو آشنا نشناسی، طرب مجوی
محکم بگیر دامن ماتم که آشناست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بس که جور کرد به دل غم که آشناست
داغم بهشت صحبت مرهم که آشناست
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوهی که در دل دارم، دیگر دل خوشی از زندگی ندارم. صحبتهای دلگرمکننده و محبتآمیز آشنا هم نمیتواند به من تسکین دهد.
تا طی کنند بی ادبان وادی غرور
بیگانگی نموده به محرم که آشناست
هوش مصنوعی: افرادی که بیادب هستند، باید از مسیری که منجر به خودخواهی و دوری از دوستان میشود عبور کنند، در حالی که کسی که آشناست و با ما ارتباط دارد، در این سفر به ما کمک میکند.
گر آشنا کسی است که اهلیت اش نیست
بنما یکی ز مردم عالم که آشناست
هوش مصنوعی: اگر کسی در دنیا هست که به او نزدیک هستی ولی لیاقت این نزدیکی را ندارد، پس یک نفر را نشان بده که واقعا شایستهی آشنایی باشد.
از بس که وارمیده ز بیگانگان بود
بیگانگه وار می رمد آن هم که آشناست
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه به شدت تحت تأثیر افراد بیگانه هستم، حتی آشنایان هم از من دور میشوند و به نوعی از من فاصله میگیرند.
زحمت مکش طبیب که بیمار عشق را
دارو نداد عیسی مریم که آشناست
هوش مصنوعی: برای درمان درد و رنج کسی که در عشق گرفتار است، به تلاش و زحمت نیفت. عیسی مسیح، که خود با چنین حالتی آشناست، نمیتواند دارویی برای این وضعیت ارائه دهد.
از بس که زخم هاست در این سینه، ای اجل
ره تا ابد به جان نبرد غم که آشناست
هوش مصنوعی: به خاطر زخمهای زیاد در قلبم، ای مرگ، امیدوارم دیگر هیچ غم و اندوهی به جونم نرسد چون که این غمها برایم آشنا و آشناتر شدهاند.
عرفی تو آشنا نشناسی، طرب مجوی
محکم بگیر دامن ماتم که آشناست
هوش مصنوعی: اگر برای شادی و خوشحالی به دنبال آشنایی نیستی، بهتر است خود را محکم در غم و اندوه نگهداری؛ زیرا در این دنیا همه چیز با هم آشناست.

عرفی