گنجور

غزل شمارهٔ ۷۸

کوی عشق است این که در هر گام صد عاقل گم است
تا قیامت جان فراموش است و این جا دل گم است
خود چه راه است این که در صد سال یک منزل نیافت
آن که در هر نیم گامش طی صد منزل گم است
لذت جان دادنم بنگر که در روز جزا
ننک قتلم در هجوم لذت قاتل گم است
یار در دل هست اگر دل نیست ایمن گو مباش
کعبه گر محمل نشینم نیست از محمل گم است
این که می گویند دریا می گشاید دست بخت
تا در دل می شنو اما کلید دل گم است
در هجوم چاره اندیشی عرفی گشته گم
عقل رهبر هم درین اندیشه ی هایل گم است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کوی عشق است این که در هر گام صد عاقل گم است
تا قیامت جان فراموش است و این جا دل گم است
هوش مصنوعی: این مکان، جایی است که در هر قدم، انسان‌های باهوش و خردمند گم شده‌اند و تا روز قیامت، انسان‌ها به فراموشی دچار خواهند شد. در اینجا، دل انسان نیز در جست‌وجو و گمگشته است.
خود چه راه است این که در صد سال یک منزل نیافت
آن که در هر نیم گامش طی صد منزل گم است
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به توصیف مسیری می‌پردازد که فردی در زندگی‌اش طی کرده و به بررسی معانی عمیق آن می‌پردازد. به طور کلی، در آن اشاره می‌شود که کسی که در طول زمان به جستجوی مقصد یا هدف خود بوده، نتوانسته است به جایی برسد، در حالی که حتی در کوتاه‌ترین مسیرها هم می‌توان به دستاوردها و تجارب ارزشمندی دست یافت. این مقایسه نشان‌دهنده‌ی اهمیت هر قدمی است که در زندگی برداشته می‌شود و تأکید بر این نکته دارد که هدفی بزرگ ممکن است در پی جستجوهای پراکنده و بی‌نتیجه پنهان باشد.
لذت جان دادنم بنگر که در روز جزا
ننک قتلم در هجوم لذت قاتل گم است
هوش مصنوعی: به لذت‌هایی که به من جان می‌دهند نگاه کن، چرا که در روز قیامت، اثری از مرگ من در میان هجوم این لذت‌ها گم خواهد شد.
یار در دل هست اگر دل نیست ایمن گو مباش
کعبه گر محمل نشینم نیست از محمل گم است
هوش مصنوعی: محبوب در دل است، حتی اگر دل آرامش نداشته باشد. ایمن و بی‌خطر باش، چون اگرچہ من در کعبه نشسته‌ام، اما از آن محلی که هستم، گم شده‌ام.
این که می گویند دریا می گشاید دست بخت
تا در دل می شنو اما کلید دل گم است
هوش مصنوعی: اینکه می‌گویند وقتی زمان خوبی برای انسان فرامی‌رسد، دنیا به او فرصت‌های جدیدی می‌دهد که در دلش حس کند، اما او در واقع مفهوم عشق و احساساتش را نمی‌داند و نمی‌تواند آن‌ها را پیدا کند.
در هجوم چاره اندیشی عرفی گشته گم
عقل رهبر هم درین اندیشه ی هایل گم است
هوش مصنوعی: در بین تلاش‌ها برای یافتن راه حل، عقل و دانایی هم در این افکار گیج و گم شده‌اند.