گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶

باز آتش غم دست در آغوش رخس ماست
دشنام و طرب قفل گشای نفس ماست
جمازه ی ما تا به ره کعبه روان است
رقصان همه از ذوق نوای جرس ماست
آن چشمه ی شهدیم که در عین حلاوت
مرغ حرم و طایر قدسی مگس ماست
داغی که امان جوید از او سینه ی دوزخ
در باغ محبت ثمر نیم رس ماست
مرغان اجابت همه بریان و کباب اند
در باغ دعایی که نسیمش نفس ماست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز آتش غم دست در آغوش رخس ماست
دشنام و طرب قفل گشای نفس ماست
هوش مصنوعی: آتش غم دوباره در دل ما شعله‌ور شده و چهره‌امان به آغوش این غم رفته است. در عین حال، خوشحالی و سرور نیز می‌تواند گشایش‌دهنده نفس و روح ما باشد.
جمازه ی ما تا به ره کعبه روان است
رقصان همه از ذوق نوای جرس ماست
هوش مصنوعی: در مسیر خانه کعبه، جمعیت با اشتیاق و شادی حرکت می‌کند، زیرا صدای جرس ما باعث خوشحالی و شوق آن‌ها شده است.
آن چشمه ی شهدیم که در عین حلاوت
مرغ حرم و طایر قدسی مگس ماست
هوش مصنوعی: ما مثل چشمه‌ای هستیم که شیرینی‌اش بی‌نظیر است؛ حتی در حالی که موجودات مقدس به آن توجه دارند، مگس‌ها هم بر این شیرینی و حلاوت ما افتخار می‌کنند.
داغی که امان جوید از او سینه ی دوزخ
در باغ محبت ثمر نیم رس ماست
هوش مصنوعی: در دل عاشقان، آتش و داغی وجود دارد که به شدت احساس می‌شود. این درد، همچون درد آتش دوزخ است، اما در باغ محبت، محصولی ناچیز و نرسیده دارد.
مرغان اجابت همه بریان و کباب اند
در باغ دعایی که نسیمش نفس ماست
هوش مصنوعی: پرندگان پاسخ‌گو همه در حال پختن و آماده شدن برای کباب هستند در باغ دعایی که نسیم آن، جان ما را تازه می‌کند.