گنجور

غزل شمارهٔ ۵۹

شب عشاق ز روز دگران در پیش است
مرگ این طایفه، بسیار، ز جان در پیش است
من همان روز که جولان تو دیدم گفتم
که فراموشی ام ز دست و عنان در پیش است
چه غم از پرده دری های نمیم است مرا
که بر انداختن نام و نشان در پیش است
برو ای عقل منه منطق و حکمت پیشم
که مرا نسخه ی غم های فلان در پیش است
رفت عرفی ز پی عقل و به جایی نرسید
گرچه صد مرحله ی کون و مکان در پیش است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب عشاق ز روز دگران در پیش است
مرگ این طایفه، بسیار، ز جان در پیش است
هوش مصنوعی: شب عاشقان از روزهای دیگر جلوتر قرار دارد و مرگ این گروه بسیار نزدیک‌تر از جان آنهاست.
من همان روز که جولان تو دیدم گفتم
که فراموشی ام ز دست و عنان در پیش است
هوش مصنوعی: از زمانی که زیبایی و جاذبه تو را مشاهده کردم، احساس کردم که دیگر قادر نخواهم بود فراموشی را کنترل کنم.
چه غم از پرده دری های نمیم است مرا
که بر انداختن نام و نشان در پیش است
هوش مصنوعی: برای من مهم نیست که نمیم چه پرده‌ای از رازها را کنار می‌زند، زیرا در نهایت، روشن شدن هویت و نشانه‌ها در پیش است.
برو ای عقل منه منطق و حکمت پیشم
که مرا نسخه ی غم های فلان در پیش است
هوش مصنوعی: برو ای عقل از من دور شو، چون من حالا دنبال راه حل مشکلاتم هستم و به حکمت و منطق تو نیازی ندارم.
رفت عرفی ز پی عقل و به جایی نرسید
گرچه صد مرحله ی کون و مکان در پیش است
هوش مصنوعی: عرفی به دنبال عقل و درک صحیح رفت، اما به هیچ نتیجه‌ای نرسید، هرچند که هزاران مرحله و موقعیت پیش رویش بود.