گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶

عهد حسنش روزگار دستبرد آتش است
صاف آتش حسن او خورشیدبرد آتش است
خان و نان عالمی از آتش حسنش بسوخت
در شمار خانه سوز روزبرد آتش است
بستگان عشق را بی دل برد آب حیات
این متاع آماده بهر دست برد آتش است
عرفی اندر عشق اگر ناقص بود افسرده نیست
صید عشق ار خام باشد نیم خورد آتش است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عهد حسنش روزگار دستبرد آتش است
صاف آتش حسن او خورشیدبرد آتش است
هوش مصنوعی: زمانی که از معصومیت و زیبایی او سخن می‌گوییم، به یاد می‌آوریم که این زیبایی و خوبی، مثل آتش است که می‌تواند همه چیز را به خود جلب کند و به شیوه‌ای درخشان و جذاب، در دل‌ها نفوذ کند.
خان و نان عالمی از آتش حسنش بسوخت
در شمار خانه سوز روزبرد آتش است
هوش مصنوعی: شخصی با زیبایی خود قلب‌ها را می‌سوزاند و زندگی افراد را مختل می‌کند. او مانند آتشی است که به خانه‌ها آسیب می‌زند و روزهای زیادی را به درد و رنج می‌گذرانند.
بستگان عشق را بی دل برد آب حیات
این متاع آماده بهر دست برد آتش است
هوش مصنوعی: علاقمندان به عشق، بدون عشق، در برابر آب زندگی آسیب‌پذیرند. این کالا که برای بهره‌برداری آماده است، در واقع در آتش عاشقانه قرار دارد.
عرفی اندر عشق اگر ناقص بود افسرده نیست
صید عشق ار خام باشد نیم خورد آتش است
هوش مصنوعی: اگر کسی در عشق نقصی داشته باشد، نباید ناراحت باشد. حتی اگر شکار عشق ناپخته باشد، مانند آتش نیم‌سوزی است که هنوز شعله‌ور نشده است.