گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲۷

نه رو از ناز می تابد، گه نظاره ماه من
ندارد از لطافت عارضش تاب نگاه من
به فتوای کسی خون مرا ریزی که در محشر
کنم گر دعوی خون، باز خواهد شد نگاه من
مرا کشتی که خوش حالی به آن غایت که پنداری
تو خواهی بود، فردای قیامت، دادخواه من
به نزدیک شما، ای کشته گان عشق، می آیم
به درد حسرت آرایش کنید آرامگاه من
ز حسرت می روم سوی تو، از غیرت نمی بینم
که از رویت مبادا لذتی یابد نگاه من
ز عشق کوهکن شیرین به خود می نازد و خسرو
به این خوش دل که دارد این غرور از عز و جاه من
بر افکن پرده از حیرت، چو عرفی بی زبانم کن
چرا بسیار می کوشی در اثبات گناه من

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه رو از ناز می تابد، گه نظاره ماه من
ندارد از لطافت عارضش تاب نگاه من
هوش مصنوعی: چهره زیبای محبوبم به قدری لطیف و دلرباست که حتی اگر به او نگاه کنم، تاب و توانم را از دست می‌دهم و آن‌چنان مست و محو او می‌شوم که نمی‌توانم او را مدت زیادی تماشا کنم.
به فتوای کسی خون مرا ریزی که در محشر
کنم گر دعوی خون، باز خواهد شد نگاه من
هوش مصنوعی: به حکم کسی، خون مرا نریز؛ زیرا اگر در روز قیامت به این موضوع شکایت کنم، تو همچنان زیر نظر من خواهی بود.
مرا کشتی که خوش حالی به آن غایت که پنداری
تو خواهی بود، فردای قیامت، دادخواه من
هوش مصنوعی: من را به کشتی خوشبختی برسان که آنچنان شادم که گویی تو در روز قیامت، حامی و پشتیبان من خواهی بود.
به نزدیک شما، ای کشته گان عشق، می آیم
به درد حسرت آرایش کنید آرامگاه من
هوش مصنوعی: به شما، ای کسانی که در عشق جان داده‌اید، نزدیک می‌آیَم تا با اشک حسرت خود، آرامگاه من را زینت ببخشید.
ز حسرت می روم سوی تو، از غیرت نمی بینم
که از رویت مبادا لذتی یابد نگاه من
هوش مصنوعی: از بس که دلم برای تو تنگ شده، به سوی تو می‌روم، اما از حیا و غیرت خودم نمی‌گذارم کسی جز من به زیبایی‌ات نگاه کند تا مبادا نگاه من لذتی بخواهد از دیدن تو.
ز عشق کوهکن شیرین به خود می نازد و خسرو
به این خوش دل که دارد این غرور از عز و جاه من
هوش مصنوعی: شیرین از عشق کوهکن به خود می بالد و خسرو به این دل خوشی که در اختیار دارد، به خود می‌بالد که این غرور را از مقام و بزرگی من به دست آورده است.
بر افکن پرده از حیرت، چو عرفی بی زبانم کن
چرا بسیار می کوشی در اثبات گناه من
هوش مصنوعی: پرده را از حیرت بردار، چون من مثل عرفی بی‌زبان هستم. چرا این‌قدر تلاش می‌کنی تا گناه من را ثابت کنی؟