غزل شمارهٔ ۵۲۶
نام حسنت چون برم، بر آسمان آید گران
گر به گل بادی وزد بر باغبان آید گران
شهسوار حسن را، سر، مست باید بود، لیک
نی چنان مستی که در دستش عنان آید گران
دست بر دل مانده از درد خردمندی بسی
آن که بر دست و دلش رطل گران آید گران
بی گناهی بین که ان بدخو به قصد کشتنم
چون به زه بندد خدنگی بر کمان آید گران
گر متاع وصل شیرین را بدان نتوان خرید
بر دل پرویز گنج شایگان آید گران
ترک دلجویی کند چون منفعل گردم ز لطف
بر کریمان شرم روی میهمان آید گران
در غمی زد غوطه عرفی، کان غم لذت سرشت
بر دل یاران سبک، بر دشمنان آید گران
غزل شمارهٔ ۵۲۵: بوستان پژمرده گردد، از دل ناشاد منغزل شمارهٔ ۵۲۷: نه رو از ناز می تابد، گه نظاره ماه من
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نام حسنت چون برم، بر آسمان آید گران
گر به گل بادی وزد بر باغبان آید گران
هوش مصنوعی: وقتی نام زیبایی تو را بر زبان میآورم، مانند یک سنگین بار به آسمان میرود و اگر بادی بوزد، سنگینی آن به باغبان نیز میرسد.
شهسوار حسن را، سر، مست باید بود، لیک
نی چنان مستی که در دستش عنان آید گران
هوش مصنوعی: برای سنگیندلی و دلسپردن به عشق حسن، باید سرشار از شور و حال بود، اما نه به گونهای کهControl خود را از دست بدهیم و بر سر تدبیر و اختیار، زمام امور به سادگی از دستمان خارج شود.
دست بر دل مانده از درد خردمندی بسی
آن که بر دست و دلش رطل گران آید گران
هوش مصنوعی: کسی که از درد و رنج زیادی رنج میبرد، با اینکه میتواند به راحتی این احساسات را بیان کند، در واقع مشکلات و سختیهای بیشتری را تحمل میکند. در حالی که کسانی هستند که شاید فقط به ظاهر در حال تحمل بار سنگین هستند، اما در عمق وجودشان به اندازۀ کسی که در دلش درد دارد، رنج نمیبرند.
بی گناهی بین که ان بدخو به قصد کشتنم
چون به زه بندد خدنگی بر کمان آید گران
هوش مصنوعی: بیگناهی من را در نظر بگیر که آن انسان بدذات با نیت آزار من، به مانند تیراندازی که تیری را در کمان فشار میدهد، نیتش را محکم کرده است.
گر متاع وصل شیرین را بدان نتوان خرید
بر دل پرویز گنج شایگان آید گران
هوش مصنوعی: اگر نتوانیم چیزهای با ارزش و شیرین وصل را به دست آوریم، دل پرویز با گنج و ثروت نیز سنگین و گران خواهد بود.
ترک دلجویی کند چون منفعل گردم ز لطف
بر کریمان شرم روی میهمان آید گران
هوش مصنوعی: وقتی که از محبت دیگران و مهربانیهایشان بیتفاوت میشوم، آنها برای من دلجویی میکنند و من به خاطر این رفتارشان خجالت زده میشوم. احساس میکنم که این محبت و توجه برای میهمان سنگین و غیرمنتظره است.
در غمی زد غوطه عرفی، کان غم لذت سرشت
بر دل یاران سبک، بر دشمنان آید گران
هوش مصنوعی: در یک غم عمیق فرو رفتهام، که این غم برای دوستانم آسان و خوشایند است، اما بر دشمنانم سنگین و دشوار به نظر میرسد.